امروزه فضای رقابت اقتصادی از اقتصاد منبع محور و کارمحور سنتی به سمت اقتصاد باز و دیجیتالی تغییر مسیر داده و هر روزه شاهد افزایش و گسترش سیطره و دامنه دیجیتالی شدن کسب و کارها چه در حوزه صنعت و چه در حوزه خدمات در فضای اقتصادی کشورها هستیم. رقابت اقتصادی تا حد زیادی از مفاهیمی چون مزیت مطلق، و مزیت نسبی شیفت کرده بر روی مفهوم مزیت رقابتی مبتنی بر اقتصاد نوآوری و نوآوری دیجیتال، و کشورها، بنگاهها، شرکتها و کارخانجات صنعتی با بکارگیری گسترده فناوری اطلاعات و دیجیتالیزه کردن فرآیند های کسب و کار خود بدنبال کسب مزیت رقابتی نسبت به سایر بنگاهها و نیز حتی سایر کشورها هستند. مفهوم اقتصاد دیجیتال مبتنی بر فناوریها و فعالیتهای نوآورانه دیجیتال به یکباره شکل نگرفته اند و در طول یک روند تکمیلی در ساختار اقتصاد شکل گرفته است. این مفهوم از مفاهیم مزیت مطلق، مزیت نسبی و مزیت رقابتی عبور کرده که همگی مبتنی بر استقرار تخصصی شدن، تریلیون دلار است. با 3 تقسیم کار و مبادله بوده اند. این اقتصاد دیجیتال و فناوریهای مبتنی بر آن امروزه به ارزش توجه به تاثیر گسترده ای که از اقتصاد دیجیتال، فناوریها و فعالیتهای نوآورانه دیجیتال انتظار میرود. شرکتهای سنتی به طور فعال به دنبال این امر هستند که ارزیابی کنند که چگونه به تغییرات ناشی از اقتصاد دیجیتال پاسخ دهند. یکی از این راهها استفاده از مبحث نوآوری دیجیتال است. نوآوری دیجیتال پاسخ به نیاز بنگاهها جهت نوآوری در محصول، توسعه محصول جدید، و نیز نوآوری فرآیندها در بطن انقلاب صنعتی چهارم یا همان اقتصاد دیجیتال است. سه نسل اول انقلابهای صنعتی موجب تبدیل وضعیت جوامع ما از بستر سنتی به سوی جوامع مدرن شد. با هریک از دستاوردهای پیشرفته در این سه حوزه، که شامل موتورهای بخار، عصر علم و تولیدات انبوه، و نیز افزایش و ظهور تکنولوژیهای دیجیتال، موجب گشته تا دنیای پیرامون ما تغییرات بنیادین داشته باشد. و الان در حال حاضر شاهد رویداد و اتفاق دیگری برای بار چهارم هستیم. این اتفاق و ظهور انقلاب چهارم صنعتی، همراه با پیدایش و ارائه ابزار و، هوش (IoT) تکنولوژیهای قدرتمندی همچون موبایلهای دارای سیستمهای پیشرفته هوشمند، اینترنت اشیاء، که در کنار آن موجب افزایش قدرت پردازش داده ها شده است. (Big Data)، دادهای عظیم (AI) مصنوعی علیرغم تصور عموم، چنین برداشت میشود که انقلاب صنعتی تنها یکبار به وقوع پیوسته و آن هم با شروع و خلق موتورهای بخار و شکل گیری کارخانجات بوده که موجبات تغییر چشم انداز اقتصاد و جوامع کشورهایی اروپایی و آمریکا گردید. در حالیکه این اتفاق یکبار به وقوع نپیوسته است. کلاوس شواب به عنوان بنیانگذار و رییس اجرایی مجمع جهانی اقتصاد و سازمان جهانی همکاری بخش دولتی و عمومی در کتاب خود تحت عنوان "انقلاب صنعتی
چهارم" اظهار می کند که انقلاب صنعتی در طول تاریخ چهار مرحله را طی کرده است که یکی از آن دوره ها زمان فعلی است که شروع شده و آن انقلاب چهارم نامیده می شود. شوآب، انقلاب صنعتی را چنین تعریف می کند " ظهور تکنولوژیهای جدید و شیوه های به روز و جدید از ادراک دنیای پیرامون که زمینه های تغییرات بنیادین و عمیق در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی را فراهم می کند. " اولین دوره آن با نیروی بخار شروع شد، سپس با عصر علم و تولید انبوه دنبال شد، و پس از آن انقلاب دیجیتال. الان ما در مرحله آغازین فاز بعدی توسعه تکنولوژیکی چشمگیر و تغییرات اجتماعی هستیم. این همان انقلاب صنعتی چهارم است. یک مرحله پیش از شروع انقلاب چهارم، سومین فاز آغاز شد، این مرحله محصولاتی چون نیمه هادی ها، کامپیوترهای بزرگ و 0591 از انقلاب صنعتی بود که در دهه عظیم، کامپیوترهای شخصی و در نهایت اینترنت را آورد که به همین دلیل انقلاب دیجیتال نام گرفت. مواردی که در گذشته با تکنولوژی آنالوگ بودند به تکنولوژیهای دیجیتال مبدل شدند. تغییر جریان از وسائل الکترونیک آنالوگ و مکانیکی به تکنولوژی دیجیتال فراگیر موجب تحول وسیع و فراگیر صنایع گردید، به ویژه این امر در صنعت اطلاعات و ارتباطات جهانی اتفاق افتاد. صنایع الکترونیک و فناوری اطلاعات شروع به خودکار سازی فرآیند تولید کرده و موجبات شکل گیری زنجیره تامین جهانی را فراهم کرد. اما در حال حاضر کجا قرار داریم؟ در این لحظه بسیاری از یک رویا محسوب می شد در حال حاضر به حقیقت پیوسته است. روباتها، 0591 و 0591 تکنولوژیهایی که در دهه های ویرایش روند متوالی ژنتیکی، هوش مصنوعی، سنسورهای کوچک با ابعاد ریز، چاپ سه بعدی، و سایر تکنولوژیهای نو ظهور. با کنار هم گذاشتن این تکنولوژیها، بکارگیری نوآوری و فعالیتهای نوآورانه غیر قابل انکار است.
تکنولوژیهای دیجیتال موجب ایجاد دگرگونی و تغییرات عظیمی در سطح دنیا شده و همین امر به طور چشم گیری فرآیندهای عملیاتی سازمانها را بهبود می بخشند.
در حال حاضر تولید کنندگان صنایع فولاد و آهن، از شانس و موقعیت مناسبی جهت تغییر شکل ماهیت مدلهای عملیاتی شان از طریق تکنولوژی دیجیتالی هستند. این امر آنها را قادر می سازد تا کارایی اجرایی خدمات مشتری، سطح موجودیها و حاشیه سود خود را بهبود بخشند. بر اساس تجارب بین المللی، سود عادی کسب شده از زنجیره ارزش بهبود یافته و دیجیتال شده شامل تعاملات بهتری روز یا بیشتر را فراهم 01 با مشتریان بوده و موجب افزایش سطوح متفاوت خدمات شده و زمینه کاهش موجودی میکند. زنجیره ارزش در صنایع فولاد و آهن بینهایت پیچیده میباشد. بنگاههای فعال در صنعت فولاد مجبورند تا با مقادیر زیادی از داراییهای بی ثبات به هم پیوسته، مقدار زیادی از واحدهای محصول، مشتریان گوناگون که دارای نیازهای مختلف میباشند دست و پنجه نرم کنند. همچنین کانالهای توزیع پیچیده که مسائل حاشیه ای مختلفی را با خود بهمراه دارند از چالشهای پیش رو بنگاههای تولیدکننده فولاد هستند. کارخانجات و داراییهای تولیدکنندگان فولاد به جای یکپارچه شدن و ادغام با یکدیگر به منظور دستیابی به اهداف بلند مدت استراتژیک در سیلو و مخازن به تولید و فعالیت خود ادامه میدهند. مدیران اجرایی زنجیره تامین در صنعت فولاد دسترسی محدودی به اطلاعات به روز داشته که این عدم توانمندی و قابلیت آنها در انتظار و تخمین تغییرات در بازار را موجب میشود. در نتیجه، بنگاهها همیشه به طور منفعل و تدافعی عمل میکنند، که این امر موجب شده تا آنها هیچ گونه توانمندی تخمین، پیش بینی وضعیت بازار و کاهش ریسک را نداشته باشند و یا نتوانند فرصتهای کوتاه مدت را از آن خود سازند، که این امر موجب از دست دادن ارزشهای مهمی برای آنها میگردد. شرکتهای فولاد و آهن بطور مستمر سعی کرده اند تا این مشکلات را حل کنند، اما روشها و شیوه های سنتی بهبود و تغییر عملیاتی آنها دارای محدودیت است و بیش از آن نمیتوانند بر این مشکلات فائق آیند. به منظور مرتفع کردن تنگناهای موجود در ارتباط با توانمندی انسانی در کنترل و نظارت بر سیستمهای پیچیده و عملکرد محاسبات وسیع به موقع و آنتایم، دیجیتالی شدن شاید تنها راه حل برای بن بست فعلی و موجود باشد.
- دیجیتال به عنوان راه حل
عصر دیجیتالی شدن صنایع فولاد و آهن در حال حاضر فرا رسیده است. هزینه جمع آوری و استفاده از دیتا، ذخیره سازی و تحلیل دیتا به شکل چشم گیری طی پنج سال گذشته کاهش یافته است. در نتیجه، امروزه راهکارها و راه حلهای چندگانه دیجیتال وجود دارد که اجرای آنها نسبتا ارزان قیمت میباشند. علاوه بر این، بنگاهها میتوانند تست پایلوت در مقیاس کوچکتر را راه اندازی نمایند که تمرکز آن بر روی واحدهای کسب و کار مجزا و انفرادی، دارایی، یا بازار جغرافیایی میباشد. تست پایلوت میتواند با چندین کیسهای کاربری دیجیتالی آغاز شود، که به تایید ارزش رویکرد دیجیتال کمک کرده وبنابراین برای بنگاه اعتماد داخلی ایجاد میکند. در فرآیند تکنولوژی دیجیتال، تجزیه و تحلیل پیش بینی ها قابلیت و ظرفیت خود را در زمینه های سرعت، هزینه، و سهولت پیاده سازی جهت ایجاد تغییرات اساسی در مدلهای عملیاتی نشان داده اند. این روش، از آلگوریتمهای خود یادگیر پیشرفته استفاده میکند تا از طریق حجم زیادی از داده ها مفاهیم جدید ایجاد کرده و الگوها را شناسایی کند. در مباحث فروش در بنگاهها، این امر به پیش بینی تقاضا که مبتنی بر درک دقیق از نیاز مشتریان و نیروهای تقاضا در بازار است به بنگاهها کمک کرده تا داراییهای خود را کاهش داده و حاشیه سود را بهبود بخشیده و در نهایت خدمات بهتری ارائه دهند. در بازارهای فولاد و آهن، تکنیکهای آنالیز و تحلیلی، تقاضا را به اجزا و محرکهای گوناگون تقسیم بندی کرده و پیش بینی های مستقل و جداگانه ای را برای هر عامل ایجاد کننده تقاضا پدید می آورند. با جمع بندی و بکارگیری این عوامل، بنگاه میتواند پیش بینی تقاضای غنی تر و دقیق تری نسبت به روشهای سنتی و پیشین ایجاد نماید. مدلهای پیش بینی به لحاظ دقت نظر تست شده اند، و آلگوریتمهای آنها بر اساس نتایج دنیای واقعی منطبق شده اند تا دقیق بودن طی زمان را درصدی دقت پیش بینی مورد 31 تا 01 بهبود بخشند. به طور معمول مدلهای پیش بینی مذکور موجب بهبود و پیشرفت انتظار می شوند، که بنگاههای تولید کننده فولاد و تیم های کاری این شرکتها را قادر میسازد تا نیازهای مشتریان را رصد کرده و مورد نظر قرار دهند. متد و روش سنتی پیش بینی متکی بر تجربه کارمندان و پرسنل شرکتهای فولاد میباشد، یعنی در جایی که دیتاهای محدود جمع آوری و تحلیل میشوند، و هیچ تفکری از طریق مکانیزم خاصی ایجاد نشده است. با بکارگیری سنسورها و آلگوریتم یادگیری ماشین، راه حلها و روشهای دیجیتال نوآوری میتوانند دقت پیش بینی در بازار فولاد را به شدت بهبود بخشیده و زمان بیشتری را پیش از شکست غیر قابل پیش بینی و انتظار برای شرکتهای فولاد فراهم آورد تا از این طریق موضوعات دارای قابلیت و پتانسیل بالا مدیریت شوند.
یکی از ابزارهای نوآوری دیجیتال، استفاده از پلت فرمهای اینترنتی و استفاده از این پلت فرمها در فضای مجازی و دیجیتال است که در قالب آن بزرگترین شرکتهای دنیا با استفاده از استراتژی نوآوری باز Crowdsourcing از نظرات، ایده و دانش تمامی جوامع بر خط (آنلاین) در گوشه گوشه جوامع تخصصی جهت بهبود فعالیتهای نوآورانه در طراحی محصول و یا توسعه محصولات شان اقدام می نمایند. جوامع و سورسهای نوآوری (اعم از کاربران، مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی، مشاوران و حتی طراحان محصول) میتوانند از پلت فرمهای الکترونیکی Crowdsourcing جهت بهبود فعالیتهای نوآورانه محصول و یا خدمات به شرکت مورد نظر کمک نمایند و در این فراخوان عمومی شرکت نمایند. این امر بیانگر آن است که اهمیت نوآوری به سبک و سیاق کلاسیک کاهش یافته و به لطف ظهور مدلهای کسب و کار جدید (BMs) همراه با پلت فرمهای تکنولوژی دیجیتال فرهنگ کسب و کار و کارآفرینی بنگاهها در سازمانهایشان تغییر یافته است.
ارسال نظر