به گزارش ایراسین، حالا هرچه به آخر اسفند نزدیک می شویم روزنامه ها و در و دیوار شهر از آگهی نظافت چی برای کارهای شب عید پر می شود که در روی برخی از آنها نظافت منزل و راه پله، شست وشوی فرش و موکت و اسباب کشی درج شده است و حتی در برخی از آگهی ها، شرکت های خدماتی بهداشتی به صورت شبانه روزی هم سرویس می دهند.
"کارگر منزل آقا، ساعتی ۱۵ هزار تومان و خانم ۱۸ هزار تومان، ۸ ساعت کار مفید در طول یک روز هم ۱۰۰ هزار تومان. قیمت شست وشوی فرش ماشینی با آب خالی متری ۱۸ هزارتومان با شامپو ۲۵ هزار تومان و اعلاشویی ۵ هزار تومان. فرش دستباف البته از نوع مشهد و کاشان از متری ۶ هزار تومان به بالا. "
"کارگر چند ساله می خواهی؟ چه تیپی باشد؟ قد و هیکلش برایت مهم است؟ "جمله ای که وقتی به یک شرکت خدماتی زنگ می زنی در گوشت ونگ می زند. بعضی ها برای مهمانی هایشان کارگرمی خواهند. به همین دلیل تیپ و قیافه کارگر هم برای شان اهمیت دارد. "
فقط یک کارگر ساده!
کمی خمیده. همینطور راه میرود. شاید روزگار رنج، آن خانه بزرگ با اتاقهای بزرگ با کلی راهرو و راه پله و رنگ سفید با خود یک زن تنها را یدک میکشد می آوردش جلوی چشمت. فرو رفته در پیراهن گلدار قدیمی. "روزی ۱۲ ساعت کار می کنم" .ازنگاهش خستگی می بارد با صورتی پف کرده و خسته نگاهت می کند: "راضی ام. " راضی است. تمام دغدغه اش سه فرزندش است که یکی از آنها ۳ سالگی را در ۱۴ سالگی مرور می کند. "فرزند اولم است نمی دانم دارو یا هر چیزی. اینجوری به دنیا اومد کم سرش میشه. " از زندگی چیزی نفهمیدم. همیشه بار زندگیم رو دوشم بود. صبح ها توی یک خونه و بعدازظهرها هم یه خونه دیگه. شب عیدها بهتره گاهی سه چهار تا خونه می رم. سه سال هست این کارمه. از وقتی حسن مرد. شوهرش را می گوید. کارگر ساختمانی که سستی داربستها امانش نداده. روزی چهار یا پنج تا قرص می خورم. دکتر میگه ناراحتی اعصاب داری. دل تو دلم نیست برگردم خونه. بچه ام رو می بندم به تختش و میرم تا ظهر. ظهر یه غذایی بهش می دم می رم تا عصر. بقیه بچه هام هم یا مدرسه ان یا مشغولن. تحمل فشار جسمی و روانی از قیافه اش پیداست.
می گوید: قبلا با یک موسسه کار می کردم پورسانت برمی داشت هیچی تهش نمی موند. حالا خونه به خونه می رم. هر کی آشناس به یکی دیگه معرفیم می کنه. البته هر جایی نمی تونم کار کنم، رفتارها مختلفه، گاهی خوب گاهی هم نه، بیمه ندارد: "بیمه نیستم. خدا را شکر. جای جای دستهایش را قایم می کند نمی خواهد دستهایش پیدا باشد گله به گله زخم است که پیداست تاولهای زندگی بدجور به او لبخند می زند.
آزارهای پنهان برای کار شرافتمندانه
زهرا هم از همین دست است. دانشجو است و کم حرف. خرج دانشگاهش را در می آورد. "فقط یک اشتباه کوچک داشته باشی سریع اخراجت می کنند و دیگر هیچ کدام از این شرکت ها نمی گذارند برای آنها کار کنی. خیلی خوش شانس باشی با چند نفر از این کسانی که به خانه هایشان می روی دوست بشوی و بتوانی در خانه های آنها کار کنی، خیلی عالی است"
ادامه می دهد:"این کار خیلی سخت است، آزارهای پنهان برای ما زیاد است. بعضی وقتها با مسائل خوبی روبرو نیستیم. نه می شود شکایت کرد و نه می توانی به کسی بگویی. اگر شکایت کنی کارت را از دست می دهی. من یک دختر مجردم و این امر برایم پررنگتر است همه کسانی که مثل من هستند به کارشان نیاز دارند. بنابراین از شکایت منصرف می شوند. "
بیمه ای در کار نیست
- کدام بیمه؟ اصلا اسم ما در هیچ جایی ثبت نشده است. بر اساس آمار در این شرکت که می بینید تنها ۵ نفر کار می کنند، در صورتی که حدود ۶۰ نفر به طور ثابت اینجا کار میی کنیم و نزدیک عید و یا در تابستان این آمار به ۱۲۰ نفر هم می رسد.
"اگر ما اسم ما ثبت شود باید ما را بیمه کنند. باید هزار تا حق دیگر ما را نیز بدهند. "
ادامه می دهد: نزدیک عید که می شود آمار رقابت بیشتر هم می شود چون همه می خواهند کار کنند. صاحبخانه ها هم بیشتر به شرکت ها اعتماد دارند تا افراد ساده و بدون پشتوانه. "
۵۰ درصد درآمد را صاحب شرکت می گیرد. یعنی اگر برای یک روز کامل کاری از صبح تا شب، در بهترین حالت ۷۰ هزار تومان بگیرند ۳۰ هزارتومان تنها به آنها می رسد. "به مراتب وضعیت دختران در شرکت بدتر است. مردها ۷۰ درصد حقوقشان را می گیرند، اما زنان کمتر از ۵۰ درصد می گیرند. "
توجیه آنها این است که شما خرج یک خانواده را که نمی دهید تنها خرج خودتان است همین پول هم کافی تان است. در صورتی است که آنها می دانند بسیاری از زنانی که اینجا کار می کنند مجبور هستند خرج یک خانواده را بدهند یکی شوهرش معتاد است دیگری شوهرش مرده آن یکی از شوهرش طلاق گرفته است. "
دستمزدهای زنانه با اشتغال مردانه
اشتغال زنان در بخش خدمات از مشاغلی است که شاید روزی مردانه تلقی می شد اما امروز زنان آن را به خوبی تجربه می کنند. معمولا زنان شاغل در بخش خدمات جزء خانواده های بدسرپرست یا بی سرپرست هستند که به دلیل مسائل اقتصادی و نداشتن مهارت لازم کار خدماتی می کنند. دستمزد پیشنهادی موسسات خدماتی با توجه به سخت بودن کار بسیار پایین است. موسسات برای جلب رضایت مشتری تلاش دارند بیشترین کار انسانی را در مقابل کمترین دستمزد ارائه دهند. حداکثر حقوق آنها حقوق مصوب کارگری است. علاوه بر اینکه زنان به دلیل ویژگی هایی مثل دقت بیشتر، تمیزتر بودن و مهارت لازم استقبال بیشتری از کارشان می شود، چنانچه کارگر خانم در این موسسات گران تر است و در نهایت همه اینها منوط به نظر مشتری است.
مدیر یکی از موسسات می گوید: اگر کارگر دو ساعت در منزل کار کرد و صاحبخانه راضی نبود، بدون دریافت دستمزد، کارگر باید از منزل خارج شود. شرکت در قبال این دو ساعت هیچ تعهدی به پرداخت دستمزد ندارد. کاملاً بستگی به رضایت مشتری دارد. بین موسسات رقابت شدیدی برای استفاده از نیروی کار ارزان وجود دارد، با نگاه به صفحه نیازمندی های جراید و مقایسه قیمت ها این موضوع به خوبی مشخص می شود.
راه پله تا پنج طبقه ۱۴۰۰۰ تومان، راه پله تا چهار طبقه ۱۲۰۰۰ تومان، پارکینگ ۶۰۰۰ تومان، نیروی آقا ۱۲۰۰۰ تومان و... و. علاوه بر رقابت در پرداخت کمترین دستمزد به کارگران برای جلب مشتری بیشتر، موسسات، ۳۰ درصد از همین دستمزد دریافتی کارگران را نیز به عنوان کمیسیون کسر می کنند. مسلم است که در نهایت چیزی برای کارگران باقی نمی ماند. به عنوان مثال یک زن بعد از هشت ساعت نظافت، ۱۶ هزار تومان دریافت می کند، مبلغی حدود چهار هزار و ۸۰۰ تومان را باید بابت حق کمیسیون به موسسه پرداخت کند و مابقی که مبلغی معادل ۱۱ هزار و ۲۰۰ تومان است برای خودش باقی می ماند.
این در حالی است که اغلب موسسات کارگران خود را اعم از زن یا مرد بیمه نمی کنند. مدیر یکی از این موسسات می گوید: "بعد از سه ماه بیمه می کنیم. آن هم کارگرانی که با شرایط ما سازگار باشند. باید خوب کار کنند و مشتری از آنها رضایت داشته باشد. باید بتوانند دوام بیاورند. " مدیر موسسه دیگری می گوید: "بیمه نمی کنیم، فقط بیمه حوادث می کنیم. "برخی موسسات هم اصلا بیمه نمی کنند و ترجیح می دهند از این مقوله کنار بروند.
اینجاست که ترجیع بند درد گره می خورد به زندگی زنانی که حاضرند در مقابل دستمزد کم شغلی شرافتمندانه داشته باشند.
گاهی که اتفاق می افتد که موسسات خدماتی شماره ثبت و تایید صلاحیت از وزارت کار را وسیله یی برای دادن تضمین به مشتریان در نظر می گیرند در حالی که مشخص نیست آیا وزارت کار نظارت دقیقی بر عملکرد این موسسات دارد یا خیر؟
سکوت سرشار از ناگفته هاست
با تمام اینها آزار و اذیت های جنسی و روانی که به صورت آزارهای کلامی و... اعصاب و روان این زنان را می جود اغلب به دلیل ترس از دست دادن کار، حفظ آبرو و باورهای غلط جا افتاده در میان خانواده های ایرانی، مسکوت باقی می ماند. علاوه بر سختی ها و مشکلاتی که این حرفه بر زنان وارد می کند، باورها و نگاه ما به وجهه اجتماعی این شغل سبب می شود معمولا این دسته از زنان، رضایت شخصی از حرفه خود نداشته باشند.
بنا بر قوانین کار و نیز مصوبات حقوق انسانی در محیط کار"هر گونه گفته یا عملی که به نوعی رنگ جنسیتی داشته و ابراز، نمایش و یا اعمال آن مورد پذیرش مخاطب نبوده وی را در وضعیت معذب و ناراحت قرار دهد، آزار جنسی قلمداد میگردد" . به عبارت دیگراظهارنظرهای موهنوتلویحاتجنسی یااشارات تبعیضآمیز جنسی که برای شخصمخاطب آزاردهنده باشد و باعث احساس خطر، حقارت، مرعوب شدن یا رنج در مخاطب شود و یا در انجام کار او اختلال ایجاد کند و امنیت شغلی او را بهخطراندازد، مزاحمتهای جنسیکاری محسوب میشوند بسیاری از زنان که به کارِ مزد آوراشتغال میورزند، با موانعی مواجه هستند که آنان را از تحقق توان بالقوهشان باز میدارد. تحمل آزار رسانی جنسی، توهین به حیثیت یک کارگر است و زنان را از ارائه خدمتی متناسب با تواناییشان باز میدارد. در خصوص میزان آزار جنسی زنان در محیط های کاری در ایران آماردقیق و قابل استنادی وجود ندارد... د.
ارسال نظر