به گزارش ایراسین، آمار تلخ است. سیاه است و نه سفید. عددها، پرطمطراق خودشان را به رخمان می کشند تا بگویند به رتبه چهارم جهان رسیده ایم. آماری که نمی شود به آن افتخار کرد. حالا مثل یک آب خوردن معمولی، ازدواج می کنیم بعد از آن، به همان راحتی چشممان را باز می کنیم و طلاق می گیریم .
آماری که دو برابر شده است
شاید همین راحت بودن است که تعداد طلاق ثبت شده ۸۸ نسبت به ۷۸ دو برابر شده است و ما هم در ردیف کشورهایی چون آمریکا، دانمارک و مصر قرار گرفته ایم تا طلاق برای ما دیگر تابو محسوب نشود. شاید برای همین است که همسو با جشن ازدواج، جشن طلاقمان هم برپا می شود، اما کاش یادمان نمی رفت که آمار ناخوشایند طلاق، فقط به چند عدد و رقم ختم نمی شود. درلابه لای آماری که به راحتی سرفصل خبرگزاری ها را پر می کند و تیترخبرهای روزنامه ها می شود، می توانی افسردگی، ناکامی، کودکان آسیب دیده، اعتیاد و خیلی چیزهای دیگر را پیدا کنی. آمار خوب به تو می فهماند که طی ده ماهه سال ۹۱ اصفهان در همه چیزها گوی سبقت را ربوده است. بعد از دیابت و ام اس و سرطان، کاهش ۱۳درصدی ازدواج و افزایش ۵ درصدی طلاق در استان، آخرین خبرهای ناخوشایندی بود که سال با آن تمام شد.
مردان و زنانی که ۳۰ سالگی را تجربه نمی کنند
این در حالی است که رکورددار بیشترین آمار ازدواج در ۱۰ ماههی گذشته امسال، مردان ۲۵ تا ۲۹ ساله و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله بوده اند که از بین آنها برخی حتی یکسال هم دوام نیاورده و عطای زندگی مشترک را به لقایش بخشیده اند.
معاون آمار و انفورماتیک ثبت احوال استان اصفهان در همین ارتباط می گوید:نسبت به مدت مشابه سال قبل از ۴۱ هزار و ۹۶۷ ازدواج در سال ۹۰ به ۳۶ هزار و ۷۰۵ مورد در سال جاری رسیده است.
مجتبی یکتامنش از آمار تلخی هم که در ده ماهه سالجاری رخ داده یاد می کند آماری که اکثرا نام جوان را بر پیشانی دارند. رقم هایی که ردهی سنی زنان و مردان ۲۵ تا ۲۹ ساله ساله را به خود اختصاص داده و در این مدت، افزایش ۵ درصدی را در دفاتر ثبت احوال استان اصفهان ثبت کرده اند.
عددهایی بسیار ناخوشایند که برای مقابله با اثرات جنبی آن، گاه به دنبال تقویت ازدواج موقت و یا قانونی کردن چند همسری هم هستیم، ولی به ظاهر فراموش کردهایم به دنبال ریشه اش در ازدواج و مسائل مرتبط با آن باید بگردیم. حالا چه سال ۹۰ باشد با ۵۰ هزار و ۶۰۶ مورد ازدواج و ۸۳۵۵ مورد طلاق و چه سالهای قبل تر از آن. به هر حال اپیدمی طلاق، بیشتر از همه جوانانی را درگیر کرده است که هنوز سن ۳۰ سالگی را تجربه نکرده اند.
در دو دهه اخیر و با گسترش زندگی شهرنشینی، افزایش ظواهر مدرنیته و تغییر شیوه زندگی از سنتی به مدرن، نظام خانواده در ایران دستخوش تغییراتی شده است. به گونهای که این مساله سبب شده که آمار طلاق به میزان قابل توجه و نگرانکنندهای افزایش یابد و این معضل اجتماعی نیز همچون بسیاری دیگر آرام آرام در تغییرات نظام اجتماعی، قبح خود را از دست داده و جمله معروف "دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با لباس سفید هم بیرون میآید" به صندوقچه تاریخ بپیوندد.
سیاست هایی که به طلاق ختم می شوند
این مساله قابل توجه بسیاری از آسیب شناسان قرار گرفته است. کسانی که انفجار هر لحظه بمب ساعتی طلاق را پدیده خوبی برای جامعه نمی دانند و اعتقاد دارند : تورم و بیکاری از علل اقتصادی است که در پخش شدن ویروس طلاق در جامعه موثر است. بیکارانی که بیشتر متولد ۲۵ ـ ۲۰ سال پیش هستند و شاید ریشه این مشکل را بتوان در سیاستهای ۲۵ ـ ۲۰ سال پیش که خانوادهها را به داشتن فرزند بیشتر تشویق میکرد، جست وجو کرد و یقه سیاستمداران و دولتمردان را چسبید.
گرچه شهرام آذربایجانی، جامعه شناس، به مساله دیگری هم اشاره می کند. او روبنایی بودن پیوندهای زناشویی جدید را از علل افزایش آمار طلاق دانسته و می گوید: جوانان، امروزه بدون در نظر گرفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج، اقدام به این کار می کنند و ازدواج ها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است. این سطحی نگری درازدواج خود از علل بروز طلاق در سالهای آینده است و بیشتر طلاقها نیز در بین این گروه اتفاق میافتد.
علت یا پیامد کدام را باور کنیم
بدین ترتیب سلسله اتفاقاتی کلید میخورد که به مثابه زنجیر، با نرخ ازدواج و طلاق و به طور کلی، شکل گیری نهاد خانواده درآمیخته است و از قوت و ضعف آن تأثیر میپذیرند؛ بروز ناهنجاریهایی مانند درصد بالای اختلالات روانی، افسردگی، روسپیگری، کیف بری و سرقت، اعتیاد و... روی ناخوش همین ماجراهاست، هرچند که روابط حاکم بر جامعه کاملا پیوسته و مسلسل وار بوده و همزمان هم تأثیرپذیرند و هم تأثیرگذار و شاید تشخیص علت و معلول بودن برخی ناهنجاریها آسان نباشد.
به عبارت دیگر، عواملی چون فقر، طلاق، افسردگی، اعتیاد و... عواملیاند که نمیتوان گفت کدام علت است و کدام پیامد. در جامعه پیچیده انسانی هر ناهنجاری میتواند به معضلی تبدیل شود؛ حال یا طلاق باعث اعتیاد، فقر و افسردگی شود یا مشکل اقتصادی، افسردگی یا اعتیاد به طلاق بینجامد.
بررسی چند دوره سرشماری میزان ازدواج ها و طلاق های ایران، بیانگر تغییرات قابل تاملی در آمار طلاق در کشور است.
مطابق سرشماری سال ۱۳۶۵، ۱۰۳ هزار زن در این سال خود را مطلقه معرفی کردند، پس از ده سال یعنی در سال ۱۳۷۵، تعداد زنان مطلقه کشور به ۱۱۰ هزار نفر رسید، اما در سرشماری سال ۱۳۸۵، رقم زنان مطلقه کشور بالغ بر ۲۵۲ هزار نفر گزارش شده است. بررسی دقیقتر این آمار نشان میدهد، در سال ۱۳۶۵، ۳۵ هزار مورد، سال ۱۳۷۵، ۳۷ هزار مورد، سال ۱۳۸۵، ۹۴ هزار مورد و در سال ۱۳۹۰، ۱۳۰ هزار مورد طلاق در کشور اتفاق افتاده است.
بنابراین آمار طلاق در کشور و به خصوص اصفهان متناسب با رشد جمعیت، با شتاب رو به افزایش است و براساس همین آمار در خوشبینانهترین حالت، از این پس سالانه حداقل ۱۳۰ هزار زن به تعداد زنان مطلقه کشور اضافه میشود، زنانی که با داشتن مهر طلاق بر پیشانی آینده ای مبهم را برای خود به ارمغان می آورند ....
ارسال نظر