به گزارش خبرنگار ایراسین، براساس اعلام مرکز پژوهشهای مجلس شاخص نسبت تعداد دانشآموز به معلم که بنا به استانداردهای تعریف شده برای نمونه در مقطع ابتدایی ۱۹.۲ تعریف شده سال گذشته در برخی از مناطق شهرستانهای کلانشهرها از جمله تهران تا ۵۷.۴۳ هم رسید.
بر اساس این گزارش در سال گذشته بدترین شرایط در زمینه تامین نیروی آموزشی در تهران و ایلام نیز بهترین شاخص را داشته است.
از جمله عوامل زمینه ساز بحران کمبود معلم در برخی از کلانشهرها مهاجرت از شهرهای دیگر است و اتباع بیگانه نیز نمکی بر زخم این بحران شده است؛ این پدیده در کنار بحران نیروی آموزشی بحران کمبود فضا در مدارس را به همراه دارد.
اردیبهشت امسال وزیر آموزش و پرورش دلیل اصلی کمبود نیرو را نبود توازن استخدام معلمان با روند سیر جمعیت دانشآموزان و بازنشستگان این وزارتخانه عنوان کرده و گفته بود: «در سالجاری بهازای ۷۱هزار معلمی که بازنشسته شدهاند تنها ۳۴هزار و ۸۱۳معلم جدید از طریق آزمون استخدامی بهکارگیری شدهاند.»
این در حالی است که مسئله کمبود معلم موجب شده که آموزش و پرورش در بازهای از زمان با استفاده از مسیرهای غیرمتعارف، به جذب نیروهایی بهجز دانشجومعلمان دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی و ورودیهای آزمونهای استخدامی اقدام کند که بهدلیل رعایت نشدن صلاحیتهای حرفهای معلمی، موجب چالشهایی در کیفیت نظام آموزشی و همچنین عدالت آموزشی هم شده است.
علاوهبر این راهکارهای آموزش و پرورش برای افزایش نیروهای ورودی در نهایت بهدلیل محدودیتهای استخدامی و همچنین مشکلات و چالشهای زیرساختی مراکز تربیت معلم نتوانسته به نقطه مطلوب خود برسد و در برخی از موارد نیز بهدلیل درنظر نگرفتن آمایش سرزمینی و برخی از قانونگذاریها همچون «تعیینتکلیف استخدامی معلمین حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزش و پرورش» و تصویب الحاقیههای سالانه بر آن، موجب نبود توازن در نیروی انسانی آموزش و پرورش و کمبود یا مازاد نیرو در برخی مناطق شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی وضعیت بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش را طی سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بررسی و راهکارهای سیاستی برای ساماندهی بهینه نیروی انسانی این وزارتخانه ارائه کرده است. این در حالی است که با شیوع پاندمی کووید۱۹، آموزش و پرورش طی ۲.۵سال اخیر بهصورت غیرحضوری و آنلاین برگزار شد و حالا با بازگشت دانشآموزان به مدارس و آموزشهای حضوری، این کمبودها در سالجاری میتواند یکی از چالش جدی این وزارتخانه در سال تحصیلی پیشرو باشد.
آمارهای ارائه شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که سال گذشته در مقطع ابتدایی ۱۶۱هزار و ۴۸۲نفر و در مقطع متوسطه اول ۳۹هزار و ۵۲۰نفر کمبود معلم وجود داشته اما بهگفته معاون وزیر آموزش و پرورش در سال تحصیلی پیشرو، ۳۴هزار معلم از طریق ماده۲۸ جذب شدهاند که دورههای مهارتآموزی را سپری و فعالیت خود را در آغاز سال تحصیلی آغاز میکنند.
هر ۲۷ دانش آموز یک معلم
براساس مصوبه۸۸۶ شورایعالی آموزش و پرورش «نسبت دانشآموزان به کل کارکنان آموزشی» شاخصی برای ارزشیابی نظام آموزش و پرورش در حوزه نیاز نیروی انسانی و کمتر بودن آن مطلوب است چرا که موجب میشود هر یک از کارکنان آموزشی زمان بیشتری برای تعامل با تکتک دانشآموزان داشته باشند.
استاندارد درنظر گرفته شده برای این شاخص در دوره ابتدایی ۲۰، در دوره متوسطه اول ۱۸، برای دوره متوسطه دوم ۱۷ و برای کل دورهها ۱۸ است. بررسی این شاخص در سال تحصیلی نشان میدهد که این عدد برای مقطع ابتدایی ۲۶.۸۵، متوسطه اول ۱۹.۳۱، متوسطه دوم ۱۲.۹۲ و کل دورهها ۲۰.۷۲ بوده است.
تقریبا در همه پایهها بهجز متوسطه دوم شاخص بیش از حد استاندارد است و در مقطع ابتدایی هم وضعیت نگرانکنندهتر و اختلاف فاحشی با حد استاندارد (۲۰) وجود دارد. یعنی بهطور تقریبی هر ۲۷دانشآموز به یکی از کارکنان آموزشی دسترسی داشتهاند. این در حالی است که بهگفته مسئولان آموزش و پرورش میزان کمبود نیروی انسانی در ۱۴۰۰ به ۲۰۰هزار نفر رسیده و آن را با توجه به افزایش جمعیت بازنشستگان به سونامی بزرگ در دل وزارتخانه آموزش و پرورش تعبیر کردهاند.
البته بررسی جمعیت گروه معلم، اهمیت بهمراتب بیشتری دارد چراکه در نهایت کسی که بهطور مستقیم با جریان تعلیم و تربیت دانشآموزان در کلاس درس مواجه است معلم بوده و کمبود اصلی نیروی انسانی آموزش و پرورش نیز در این گروه است.
در مقطع ابتدایی استاندارد نسبت دانشآموز به گروه معلمان ۱۹.۲ اعلام شده و تمام استانهای کشور به جز ایلام در سال تحصیلی گذشته با کمبود معلم مواجه بودهاند. بیشترین نسبت دانشآموز به معلم در شهرستانهای تهران با شاخص ۵۲.۹۳ است که ۳۳.۷۳ واحد بیشتر از استاندارد است.
این شاخص در مناطق شهری به ۵۷.۴۳ هم رسیده. با توجه به اینکه جمعیت دانشآموزان دولتی مقطع ابتدایی ۷میلیون و ۳۶۸هزار و ۹۶۵نفر و جمعیت معلمان ۲۲۲هزار و ۳۱۷نفر بوده، کمبود معلم به شکلی کلی(نه بهصورت نقطهای) معادل ۱۶۱هزار و ۴۸۲نفر تخمین زده میشود.
در مقطع متوسطه اول، استاندارد نسبت دانشآموز به گروه معلمان ۱۹.۱ است و همه استانها به جز اردبیل، ایلام، خراسانشمالی و کهگیلویه و بویراحمد دارای کمبود معلم هستند. شاخص کل کشور نیز که ۲۵.۰۲ است با استاندارد فاصله دارد. با توجه به جمعیت دانشآموزان دولتی مقطع متوسطه اول که ۳میلیون و ۱۹۱هزار و ۸۹۶نفر و جمعیت معلمان که ۱۲۷هزار و ۵۹۵نفر بوده، کمبود معلم به شکلی کلی(نه بهصورت نقطهای) معادل ۳۹هزار و ۵۲۰نفر تخمین زده میشود.
استان تهران با شاخص ۳۳.۷۸ در این مقطع هم بیشترین نسبت دانشآموز به معلم را دارد که ۱۴.۵۸واحد بیشتر از استاندارد است. این شاخص در مناطق روستایی ۱۹.۷۰ و نزدیک به استاندارد است اما در مناطق شهری باز هم بالاتر رفته و به ۳۹.۵۵ رسیده است.
در مقطع متوسطه دوم استاندارد نسبت دانشآموز به گروه معلمان برای متوسطه نظری ۱۸.۱۶ و متوسطه فنی و حرفهای ۱۲ است. البته در سالنامه آماری وزارتخانه آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ آمار معلمان متوسطه به تفکیک دوره نظری و فنیوحرفهای ارائه نشده و نمیتوان همانند مقطع ابتدایی و متوسطه اول اعلام کرد دقیقا چه میزان کمبود معلم در متوسطه دوم وجود دارد.
هر چند آمارها نشان میدهد نسبت دانشآموز به معلم در این مقطع نسبت به ابتدایی و متوسطه اول، بسیار مطلوبتر است. شاخص کل کشور هم ۱۶.۴۰ است و به نسبت وضعیت بهتری نسبت به مقاطع دیگر دارد. در مقطع متوسطه دوم همچون مقطع ابتدایی و متوسطه اول بیشترین نسبت دانشآموز به معلم در بین مناطق شهری در شهرستانهای استان تهران با شاخص ۲۲.۸۹ است.
این در حالی است که علاوهبر بررسی نسبت دانشآموزان دولتی به کارکنان رسمی و پیمانی گروه معلم به تفکیک مقاطع تحصیلی در استانها، اطلاعات این شاخص برای کل مقاطع تحصیلی کشور در مناطق شهری ۲۹.۱۱، در مناطق روستایی ۲۰.۱۳ و در کل ۲۶.۰۳ است و تهران(شهرستانهای تهران) با شاخص ۳۷.۶۳ وضعیت نامناسبتر و کمبود معلم بیشتری نسبت به سایر استانهای کشور دارد.
این شاخص در مناطق شهری شهرستانهای تهران ۴۰.۵۹ و در مناطق روستایی ۲۷.۴۲ ثبت شده است. کمترین میزان شاخص هم در ایلام با ۱۴.۷۴ است که در مناطق شهری ۱۶.۹۹ و در مناطق روستایی ۱۱.۱۱ ثبت شده است. کهگیلویه و بویراحمد با نسبت ۱۶.۱۷ جزو استانهای با شاخص مناسب است که این شاخص در مناطق شهری ۲۱.۶۳ و در مناطق روستایی ۱۲.۱۶ بوده است.
راهکارهای حل بحران کمبود معلم از نگاه مجلس
مرکز پژوهشهای مجلس همچنین ۲۱راهکار سیاستی کوتاه و بلندمدت برای ساماندهی بهینه نیروی انسانی آموزش و پرورش هم ارائه کرده که با اتکا به ظرفیت فعلی نیروی انسانی میتواند تا حدودی بحران نیروی انسانی را جبران کند.
افزایش سقف موظفی نیروهای تماموقت به ۳۰ساعت مشروط به جبران خدمات، لغو تقلیل ساعت کاری نیروهای ۲۰سال به بالا به ۲۰ساعت، تدریس موظف معاونان و عوامل اجرایی، حذف یا ادغام واحدهای اداری و سازمانهای موازی و کاهش نسبت نیروهای پشتیبان به معلم، ساماندهی نقلوانتقالات به جهت رفع همزمانی کمبود و مازاد نیرو، ۲شیفته شدن مدارس، اصلاح ۲فوریتی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، لغو معلمان مأمور به دستگاههای دیگر و مدارس غیردولتی، الزام به تدریس استخدامیهای جدید و ممنوعیت بهکارگیری ایشان در سمتهای اداری، استفاده از ظرفیت تدریس دانشجو معلمان سال چهارم و تعریف دورههای کاردانی تربیت معلم میتواند بهعنوان راهکارهای کوتاهمدت برای جبران کمبود نیروی انسانی در این وزارتخانه درنظر گرفته شود.
البته راهکارهای کوتاهمدت نمیتواند راهحل نهایی برای جبران کمبود معلم باشد و راهکارهای اساسی و بلندمدت هم باید مورد توجه قرار بگیرد که براساس اعلام مرکز پژوهشهای مجلس در این زمینه توسعه آموزشهای چندرشتهای و چند مهارتی، استقرار نظام یکپارچه مدیریت منابع انسانی، بازنگری و اصلاح قانون متعهدین خدمت و قانون گزینش معلمان، استقرار نظام و سازوکارهای جذب و استخدام منابع انسانی برای بوم، برونسپاری هدفمند و عدالتمحور خدمات آموزشی، تربیتی و اداری، نیازسنجی، ساماندهی و تخصیص منابع انسانی، متناسب با محیطهای متنوع آموزشی، مشاغل، رشتهها و نیاز واقعی آموزش و پرورش، ساماندهی منابع انسانی با رویکرد ثباتبخشی و تقلیل نسبت نیروهای اداری به کارکنان آموزشی، تدوین طرح ساماندهی ساعات کار معلمان و مربیان، تأسیس مجتمعهای آموزشی و پرورشی بزرگ با تجمیع واحدهای کوچک و تهیه بستههای تشویقی لازم برای ارتقای نرخ ماندگاری معلمان در مناطق دارای کمبود معلم ضرورت دارد.
ارسال نظر