به گزارش ایراسین، وقتی صحبت از رونق اقتصادی میکنیم اصولا درحال سخن گفتن از تکمیل زنجیره تولید در شاخههای مختلف هستیم، به این دلیل که توجه بیش از حد به صنایع مادر نمیتواند تضمین کننده رونق و شکوفایی اقتصاد یک کشور باشد. در نگاه اول اگرچه صنایع مادر تامین کننده مواد اولیه تولید هستند و بسیاری متقاضی خرید محصولات آنها اما نباید فراموش کنیم که اشتغالزایی و رونق واقعی اقتصادی در لایههایپایینی شکل گرفته و میتواند چرخ اقتصاد را مطمئن و اصولی به حرکت درآورد.
در ایران صنایع مادر مثل فولاد، پتروشیمی و ... از جمله صنایعی هستند که جاذبه بازارهای صادراتی آنها باعث شده تا بعضا بیتوجه به صنایع پاییندستی وارد مبادلات تجاری بین المللی شده باشد بیآنکه دقت نظری در اهمیت رونق صنایع پاییندستی شده باشد. این درحالی است که فروش محصولات صنایع پاییندستی بجای کالای خام صنایع بالادستی میتواند ارزش افزوده قابل تاملی را به اقتصاد کشورمان هدیه دهد.
البته نگاه مسئولان و سیاستگذاران در این زمینه نیز کمی مشکل ساز شده چون اقلب یارانهها و حمایتهای قانونی یا مادی در بخش صنایع بالادستی یا همان صنایع مادر هزینه میشود و خبری از تعادل تخصیص منابع در لایههای پایینتر تولید نیست. اکنون و درشرایط فعلی که به گفته بالاترین مقام ایران باید با حمایت از تولید ملی اقتصاد و اشتغال کشورمان را مدیریت کنیم، لازم است نگاه صنایع بالادستی به صنایع پاییندستی متفاوت شده و به قول معروف هماهنگی بیشتری در این زمینه ایجاد شود. اما به راستی مشکلات کجاست و باید چطور آنها مدیریت کنیم؟
بطور کلی اصلیترین معضل صنایع پایین دستی در شرایط کنونی ایران نقدینگی است. ایجاد سازوکاری مثل راه اندازی خطوط اعتباری برای شرکت های تولیدکننده و جلوگیری از دلالی و استفاده از رانت های قیمتی به رونق این صنایع کمک می کند و از سوی دیگر زمینه فروش مواد اولیه یا همان تولیدات صنایع مادر با قیمت مناسب در داخل کشور را فراهم می کند.
دومین معضلی که صنایع پایین دستی همواره درگیر آن شدهاند، عدم وجود متولی مشخص برای این بخش است. تنظیم یک استراتژی و برنامهریزی برای توسعه صنایع پایین دستی و حل معضلات این بخش با بالادستی ها وظیفه یک متولی است که متاسفانه در کشور ما وجود ندارد. به دلیل عدم وجود متولی مشخص در صنایع پایین دستی جنبه صادراتی محصولات پایین دستی هم آسیب می بینید و از دست رفتن بازارهای بین المللی پیامد بعدی آن است.
اما سومین نکته اینجاست که دربسیاری از محصولات صنایع مادر انطباقی با نیاز صنایع پایین دستی دیده نمیشود و به همین دلیل هرگز زنجیره تولید داخل کشورمان تکمیل نشده و همواره وابستگی خارجی درجامعه دیده میشود. به عنوان مثال در زمینه صنایع پتروشیمی میدانیم نزدیک به ۴۰۰ نوع محصول متفاوت در بازارهای بین المللی وجود دارد که اتفاقا مورد تقاضای شدید صنایع پایین دستی مرتبط آنها است حال آنکه ایران علیرغم تولید کننده بود در این بخش تنها ۲۰ ماده را تولید میکند.
در این زمینه بهترین راهکار این است که بتوانیم شفافیت تولید در صنایع بالادستی متناسب با نیازهای داخلی داشته باشیم تا از مازادتولید که بازار را برهم میزند جلوگیری کرده باشیم و در نهایت آنطور هزینه کنیم که محصولات برای صنایع پایین دستی کارآمد بوده و بتوانیم با صادرات محصولات نهایی ارزش افزوده بهتر و دقیقتری برای اقتصاد کشورمان ایجاد کنیم.
ارسال نظر