به گزارش ایراسین، شاید تا چند وقت پیش تا به این حد شاخ ها شاخ نشده بودند، اما دنیای اینترنت فضای ما را هم عوض کرد و از شهرت سلبریتی ها بیرون آمد و رسید به آدم های عادی در دنیای مجازی. حالا عرصه تاخت و تاز عادی هایی شده که به مدد اینستاگرام آرمان های ما را عوض کرده اند و گیشه ها را فتح .
فالوردارهای شاخ داری که بستر خوبی برای خود در فضایی پر از حاشیه های پول ساز ساخته اند تا با معمولی ترین کارها هم بتوانند عدد و رقم های پرطمطراقی را برای خودشان کسب کنند.
دابسمش یا کلیپ های پر از هجو و هزل و طنز از هر راهی که بروند و شاخ بشوند دیگر نانشان توی روغن است. بماند که برای تبلیغ در اینستاگرام مهمترین فاکتور عدد است. این که چقدر فالوئر داری؟ اگر ویدیو بگذاری چقدر بازدیدکننده داری؟ اگر پست بگذاری چقدر لایک میخورد؟ چقدر از فالوئرهایت واقعی و فیک نیست؟ صاحبان کالاها و صفحاتی که قصد تبلیغ محصول یا خدماتشان را دارند با بالا و پایین کردن این اعداد در آخر به این سوال میرسند: «برای تبلیغات چقدر پول میگیری؟ در کشور ما سلبریتی و اینفلوئنسر تعریف دقیق و آدم مشخصی ندارد، کافی است صفحه اینستاگرام را هر چند روز یک بار باز کنی و یک شاخ جدید ببینی که قرار است روی سر خودت هم دربیاید، آدم های عادی که تا چند روز پیش کنار ما زندگی می کردند و حالا با انتشار ویدیویی از خودکشی و یا حرکات غیرعادی یا اشکال عجیب و غریب و یا حتی بسیار عادی تر از این حرف ها تنها برای تبلیغات پا به خانه های ما می گذارند و به راحتی الگویی برای زندگیمان می شوند.
فرهنگی که تا دیروز نه رسم داشتیم و نه می پذیرفتیم حالا به راحتی آب خوردنی میزبان خانه های ما می شود و هر آنچه می خواهد از ذهن های ما می گیرد و خودش را حک می کند توی جای جای لحظه هایی که قرار است با دیگران شریک شویم. جالب اینجاست که تبلیغات اینترنتی چند نوع می شود گاهی هیچ خلاقیتی در آنها نیست و قیمت های کمتری را هم با خود یدک می کشند اما گاهی برخی از این تبلیغات با دوربین های حرفه ای و نه با موبایل معمولی تصویربرداری می شود و خودش میلیون ها تومان خرج برمی دارد تا افرادی که در اینستاگرام مشهور شده اند را به نان و نوای بیشتری برسانند، این هزینه ها هم به راحتی پرداخت می شود تا هزاران تبلیغات، خدمات و کالاها را که قبلا نه به این شکل و بیشتر از رسانه ها تبلیغ می شد را دربریگیرد. شاید به همین خاطر است که چند سالی است که این نوع تبلیغات از صداوسیما و روزنامهها به فضاهای مجازی کوچ کرده است و حالا اینستاگرام یکی از بهترین رسانههایی است که میتوان تبلیغ محصولات را در آن انجام داد، اما واقعا این تبلیغات بازخوردی را که باید، داشته است؟
تب تند تبلیغات اینستاگرامی اما آنقدر داغ است که صاحبان کالا ها و خدمات به این سوالات فکر نمی کنند. آنها می خواهند به هر شکل ممکن که شده از بازار عقب نمانند و در دایره رقبا جا نمانند.
گرچه برخی دیگر هم به همان بازارهای سنتی بسنده کرده اند و اعتقادی به این تبلیغات آنهم در پس پیکسل های تبلیغاتی ندارند. تا اینجا نه مشکلی برای تبلیغ کنندگان هست و نه مشکلی برای تبلیغ کالاها. اما آنچه که برخی از کارشناسان و محققان اجتماعی را می ترساند موجی است که بدون هیچ ابایی در حال گسترش است. گردابی که خیلی ها را در دام می اندازد و بدون سر و صدا در خود فرو می کشد.
در کنار آن فرهنگی که بسیار مخربانه در حال گسترش است، فرهنگی که به تمدن دو هزار ساله ما مربوط نیست و بیشتر از آن سوی مرزها به خورد ما داده می شود. اینفلوئنسرهایی که هر کاری می کنند تا جذاب باشند و نمی دانند که به چه قیمت گذافی می خواهند مخاطبانشان را تحت تاثیر قرار دهند.
عقب نماندن از این قافله اکنون جای خیلی چیزها را برای ما کمرنگ کرده است و در این وانفسای شاخ های پوشالی دنیای مجازی جای قهرمانان واقعی که می توانند الگوی مناسبی برای نسل آتی ما باشند خالی است. این سیل در حال جاری شدن است و معلوم نیست تا کجا می خواهد خانه هایمان را تخریب کند....
ارسال نظر