به گزارش ایراسین، در حالی که امسال سال رونق تولید نامگذاری شده است و همه مسئولان سخن از سیاستگذاریهای خرد و کلان برای دستیابی به این منظور میگویند؛ برخی کارشناسان براین باورند که اصولا برای دستیابی به رونق بازار لازم است رونق بازار داشته باشیم.
در این زمینه گفتوگویی با علیرضا حائری، کارشناس صنعتی داشتیم که در ادامه میخوانیم.
- اصولا رونق تولید چه منافعی برای اقتصاد کشور دارد؟
رونق تولید سرمنشاء تمام برکتها برای اقتصاد هر کشوری تولید، افزایش تولید و رونق تولید است. بنابراین شکی نیست که تنها راه حل مدیریت بسیاری از گرفتاریها و معضلات افزایش تولید و رونق تولید است. بنابراین رشد صنعت، رشد تولید ناخالص داخلی، افزایش صادرات و ورود حجم بالایی ارز صادراتی درکنار اشتغالزایی دستیابیم که حاصل همه این موارد مساوی با توسعه و رشد اقتصادی یعنی خواسته هر کشوری در جهان است. این روند در نهایت منجر به تقویت پول ملی شده و قدرت خرید مردم را نیز افزایش خواهد داد.
- چه شده که این موضوع در شرایط فعلی مورد توجه قرار گرفته است؟
شاید بتوان این موضوع را به تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه اقتصاد کشورمان نسبت داد و ایران را مجبور کرده به سمت هرچه بیشتر راهاندازی واحدهای صنعتی، افزایش ظرفیت این واحدها حرکت کند تا هم زمان علاوه بر جلوگیری از افزایش نرخ تورم، کاهش نرخ بیکاری را نیز دنبال کنیم.
- در شرایط فعلی اخبار گستردهای از جلسات و نشستها و احداث واحدهای تولیدی به گوش میرسد آیا این اخبار حکایت از رونق تولید دارد؟
ببینید به صرف اینکه برخی آمارها و اطلاعات مطرح شود نمیتوانیم انتظار معجزه داشته باشیم. به عنوان مثال اعلام شده قرار است سال جاری ۲ هزار واحد تعطیل به تولید بازگردند؛ یا اینکه مثلا آمار ارایه میشود که تعدادی مجوز برای تاسیس واحدهای صنعتی صادر شده است و این شیوه احتمالا به رونق تولید منجر نخواهد شد. بطور کلی صدور مجوز تاسیس واحدهای تولیدی لزوما به معنی رونق تولید نیست. این مجوز باید کارخانه شود و تولید به بازار عرضه کنند. این مجوزها به تنهایی هیچ نقشی در تولید و افزایش اشتغال ندارد.
- چه زمانی باید منتظر دستاوردهای این اخبار و سخنان باشیم؟
البته هنوز خیلی زود است که بخواهیم درباره دستاوردهای سیاستهای رونق تولید مسئولان سخن بگوییم اما به اعتقاد من اگر سال آینده مسئولان مربوطه با انتشار آمارهای مستند اعلام کردند که مثلا رشد صنعتی ایران مثبت شده و صادرات غیرنفتی ایران هم جهش چشمگیری داشته و واقعیت بازار هم بیانگر این موضوع بود میتوانیم بگوییم در مسیر درستی حرکت کردهایم.
- یکی از مشکلات واحدهای تولیدی عدم توزیع مناسب منابع ارزی و مالی است، نظرشما دراینباره چیست؟
اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید، یکی از بحثهای اصلی در زمینه رونق تولید موضوع تخصیص بهینه منابع ارزی به تولیدکنندگان واقعی است؛ به این دلیل که اکنون منابع ارزی محدودی در اختیار داریم و باید برای مدیریت آنها دقت عمل بسیار زیادی داشته باشیم. درحالی متاسفانه اخباری منتشر شده از اختصاص چند میلیارد دلار ارز دولتی در اختیار گروهی قرار گرفته که اهلیت آن را نداشتند. بیتوجهی به این اصل ساده اما بسیار مهم باعث شده تا تخلفهای گستردهای در این بخش صورت پذیرد و بجای اینکه منابع ارزی باعث ایجاد نتایج مثبت در اقتصاد کشور بشود میبینیم دستاورد آن حجم بالایی از پروندههای قضایی در دادگاههای مختلف کشور است. به عنوان مثال گروهی ارز دولتی دریافت کردند ولی بجای تامین کالا و سرمایهگذاری آن را در بازار فروختهاند یا در خوشبینانهترین حالت مواد اولیه و کالا واردکردهاند اما برمبنای ارز آزاد آن را به خریداران تحویل دادهاند.
- در شرایط فعلی واقعا دولت برای رونق تولید چه باید انجام دهد؟
وظیفه دولت بررسی و کشف تنگناهای تولیدی در کشور است. این نهاد با استفاده از مشورت بخش خصوصی و نظرات کارشناسی باید موانع تولید را شناسایی کند و راهکارهای منطقی، اصولی و علمی برای آنها ارایه کند. اصولا این نهاد همیشه باید اینکار را انجام دهند نه اینکه به آنها دستور بدهیم رونق تولید را درنظر داشته باشد. این گرفتاریها ممکن است متفاوتباشد؛ اما صورت مسئله یکی است یعنی رونق تولید. امروز یکی از تنگناهای تولید رکود و کاهش تقاضا است. بنابراین شاید بهتر باشد بجای اینکه درحاشیه به دنبال یافتن مشکل باشند نگاه عمیق و دقیقتری به بازار تقاضا داشته باشند؛ یعنی تقاضا را در بازار تحریک کنند. یک واحد تولیدی اگر کالای کیفی با حجم مناسب تولید اگر مشتری نداشته باشد این کالا در انبار خواهد ماند و نقدینگی را هم زمینگیر میکند که این منجر به مشکلات امروز میشود.
- شما به تحریک تقاضا اشاره کردید، بیتوجهی به این بخش چه تبعاتی خواهد داشت؟
ببینید؛ امروز یکی از سیاستهای حمایتی دولت توزیع وام به واحدهای تولیدی است، حالا اگر فرض کنیم مشکل همین باشد که نیست. وقتی با استفاده از این منابع مالی تولیدکننده کالای با کیفیت تولید کند ولی در بازار خریداری برای این کالاها نباشد، بنظر شما رونق تولید اتفاق خواهد افتاد؟ یا اینکه کالاهای تولید شده در انبار بدون مشتری مانده و آن واحدتجاری به عنوان یک بنگاه مقروض به بانک نهایتا مصادره خواهد شد؟ این اتفاقی است که طی چند سال اخیر بارها تجربه کردهایم و یکی از مهمترین مشکلات بانکها نیز دقیقا همین بنگاههای ورشکسته اقتصادی است که به جای مطالبات خود مصادره کردهاند.
- به نوعی شما معتقدید تسهیلات به تنهایی گرهگشا نیست؟
خیر؛ شما محاسبه کنید طی چند سال اخیر چندده میلیارد دلار و چندصدمیلیارد تومان تسهیلات مالی به تولیدکنندگان داده شده ولی آیا رونق مناسبی و پایدار در اقتصاد دیدیم؟ آخرین نمونه که اغلب مردم هنوز بخاطر دارند وام خرید خودرو بود که بانک مرکزی برای بهبود اوضاع خودروسازان ارایه کرد ولی الان شرایط خودروسازیهای ایران چطور است؟ اجازه دهید صادقانه بگویم پول و توزیع بدون حسابش هرگز در تولید تاثیری ندارد.
- پس راهکارواقعی چیست؟
راهکار تحریک تقاضا با استفاده از شیوههای اصولی است. وقتی تقاضا وجود داشته باشد کالا به پول تبدیل شده و این چرخه ادامه خواهد یافت چون اشتغال ایجاد میشود و این پول دوباره در قالب حقالزحمه به جیب خریداران واریز خواهد شد. اما اکنون هرچه پول از سوی دولت و بانک مرکزی تزریق شده خبری از رونق بخش تقاضا نیست چون یا غیراصولی توزیع شده یا اینکه در انبارها فریز شده است.
- آیا با صادرات میتوانیم زمینه تحرک را حتی اندک مهیا کنیم؟
صادرات قطعا امتیازی برای تولیدکنندگان است که میتواند گردش مالی مناسبی برای آنها و در نهایت کلان اقتصاد کشورداشته باشد. وقتی کالای با کیفیت یک تولیدکننده در بازار داخلی خریدار ندارد چرا نباید در بازارهای خارجی به دنبال مشتری باشیم که حاضر به پرداخت جهت تهیه آن کالایا یا خدمات است؟ ارزحاصل یا به صورت مواد اولیه تولید به ایران خواهد آمد یا اسکناس که رشد اقتصادی به ارمغان میاورد.
ارسال نظر