پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، محمد میرزایی، کارشناس بازارهای مالی: آموزش در بازارهای مالی به دو شاخه اصلی فاندامنتال و تکنیکال تقسیم میشود. اکثر متقاضیان از کارایی این ابزارها اطلاعات دقیقی ندارند که این موضوع منجر به تشخیص اشتباه در ابتدای مسیر میشود و درنهایت نتیجه موردنظر حاصل نخواهد شد. این افراد مدتها بدون اطلاعات در مسیری اشتباه حرکت میکنند تا اینکه زمان رسیدن به مقصد متوجه اشتباه در انتخاب اولیه میشوند و به اجبار باید مسیر جدیدی را انتخاب کنند. متقاضیان باید درهمان ابتدای کار بدانند قصد انجام چه کاری را دارند؟ درصدد تحلیل بازارهای مالی هستند تا بدون صرف زمان زیادی یک برنامه سرمایهگذاری بلندمدت تعریف کرده و در بازار فعالیت نمایند یا اینکه تمایل به حضور در بازارهای مالی به صورت یک معاملهگر تمام وقت را داشته باشند و خواهان کسب درآمد به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه از بازار هستند؟
اگر متقاضیان حالت دوم و ترید مدنظرشان باشد، مباحث فاندامنتال به آنها کمکی نخواهد کرد زیرا این دسته افراد به یکسری اطلاعات نیاز دارند تا نقطه ورود، حد ضرر و حد سود خود را تعیین کنند. مباحث فاندامنتال این سه نقطه را به فعالان بازار نمیدهد و حتی اگر شما اینگونه به نتیجه برسید، بازه ریسک شما به قدری بزرگ خواهد بود که شروع معامله صرفهای نخواهد داشت. چنین اشخاصی نیاز به فراگیری مباحث تکنیکال دارند. اگرچه در نقطه شروع تکنیکال با چندین شاخه مختلف و سبکهای متفاوت مواجه خواهید شد که هرکدام زبان تحلیل متفاوتی همراه با نقاط ضعف و قوتی دارند.
پیشنهاد من برای متقاضیانی که قصد شروع به کار و آموزش در این حوزه را دارند؛ مرحله اول فراگیری مفاهیم مربوط به پرایساکشن کلاسیک است تا به درک مناسبی از حرکت کلی بازار دست یابند و رفته رفته لایههای پیشرفته و کاربردیتری به پایه پرایس اکشن خود اضافه کنند. بدین صورت دقت معاملهگر بالا میرود و از میزان خطا کاسته میشود. اگر افراد از نقطه درستی شروع کنند، با کسب تجربه از خطاهای خود در مسیر و با تلاش در این حوزه به مقصد درستی دست خواهند یافت. ولی مهمترین موضوع نقطه شروع است؛ اگر این نقطه اشتباه انتخاب شود، انحراف از مسیر در بلندمدت به قدری افزایش مییابد که فرد از بازار دلزده شده و احساس میکند توان گرفتن خروجی از این بازار را ندارد.
صحبت درخصوص شاخههای مختلف در بحث تکنیکال بسیار طولانی و زمانبر است. قاعدتا کسی که در نقطه تصمیمگیری برای شروع قرار دارد، به جزئیات شاخهها نیازی نخواهد داشت. این فرد بیشتر به شناسایی مسیر درست نیازمند است سپس با گذر زمان به این جزئیات دست پیدا میکند. من میتوانم تنها یک نکته به عنوان چراغ راه به متقاضیان بگویم و اینکه همیشه در حوزه تکنولوژی از آخرین ورژن موجود استفاده کنید؛ بهعبارتی اگر میخواهید دوره آموزشی بگذرانید، آخرین ورژن آن حوزه را انتخاب کنید. این نکته به شما کمک میکند دور باطل نزنید و زمان را برای شما ذخیره خواهد کرد چراکه ذخیره زمان بزرگترین فاکتور موثر در موفقیت شخصی در زندگی یک فرد است. زمانی که فرد به این نقطه دست یافت، باید بحث مدیریت سرمایه را به داشتههای خود اضافه کند زیرا مدیریت سرمایه از ایجاد ضررهای بزرگ جلوگیری کند.
فرد پس از اینکه مدیریت سرمایه را به صورت حرفهای فراگرفت، وارد بحث تصمیمگیری در معاملات میشود؛ در آن زمان باید بر روانشناسی بازار مسلط شود و از نظر من اصل روانشناسی بازار، روانشناسی خود فرد است یعنی فرد باید بر روی خود تسلط پیدا کند تا در مواقع حساس خود را کنترل کرده و به استراتژی خود یا روند در پیش گرفته آسیبی نزند. پیمودن تمامی این مراحل به معنای قوی شدن در بحث تکنیکال و روانشناسی است و در این مرحله فرد در نقطهای قرار میگیرد که باید براساس داشتههای خود یک برنامه و استراتژی شخصی تعریف کند. متقاضی باید یک استراتژی و برنامه معاملاتی شخصی برای خود ترسیم کرده و در مرحله بعد شروع از استراتژی بک تست بگیرد. زمانی که «بک تستها» در گذشته و لایو بازار انجام شد، باید در یک حساب دمو مجدد تمامی این «فوروارد تستها» انجام شود. احتمالا در این مرحله نتیجه تستها نسبت به مرحله قبلی افت پیدا میکند چون اساسا امکان دستکاری نتیجه توسط فرد وجود ندارد. درنهایت با حاصل شدن برآیند مثبت در تستهای حساب دمو، پیشنهاد میشود یک حساب با حداقل سرمایه مثلا ۱۰۰ دلار ایجاد شود و شرایط در بروکر و صرافیهایی مختلف مورد بررسی قرار گیرد. متقاضی باگذشت زمان و ثابت شدن شرایط و استراتژی میتواند سرمایه واقعی خود را وارد بازار کند و به مرحله سودآوری برسد. اگر در مسیر تکنیکال از هرکدام از مراحل ذکر شده، غافل شوید، بدون شک بازار آن مرحله را با گرفتن هزینهای گزاف به شما گوشزد میکند که این بهای بسیارسنگینی دارد.
من معتقدم افراد باید قدم به قدم مسیر را پیش بروند تا نتیجه واقعی، خارج از تبلیغات زرد موجود در بازار مالی نصیبشان شود و تغییری در زندگیشان به وجود آید.
اگر بخواهیم درباره بحث فاندامنتال صحبت کنیم، در ابتدا باید به شاخههای مختلف آن اشاره کرد. فاندامنتال به بازار انتخابی جهت فعالیت در آن بازمیگردد؛ بهعبارتی فاندامنتال مانند تکنیکال یک ابزار قابل استفاده در همه بازارها به صورت مشترک نیست؛ در فاندامنتال شما باید توجه خود را به حوزه اقتصادی جهت سرمایهگذاری معطوف کنید؛ برای نمونه اگر قصد انجام معامله در بازار بینالمللی را دارید، باید اقتصاد بینالمللی فراگیرید، یا اگر قصد انجام معامله در بورس را دارید، باید مبانی اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد سیاسی را دریابید و یا اگر درصدد فعالیت در بازار ارز دیجیتال هستید، باید این اقتصاد نوظهور و عوامل تاثیرگذار در آن را بشناسید.
تمامی این مسیر و زیرشاخهها نیازمند دسترسی به یکسری اطلاعات است. من با قاطعیت بالا میگویم ۹۰ درصد اطلاعات مورد نیاز شما در فضای مجازی در دسترس است، فقط شما باید بدانید نیازمند اطلاعات در چه زمینهای هستید و نیاز به پرداخت هزینه در قبال دریافت این اطلاعات نیست. البته متقاضیان میتوانند با پرداخت هزینه به یک مدرس مسلط، قابلاعتماد و خوب، زمان دستیابی به نقطه پایان را کوتاه کنند که این روش به میزان قابلتوجهی در صرفهجویی زمان شما تاثیر دارد و این صرفهجویی بسیار ارزشمند است. در مقابل اگر بحث محدودیت مالی وجود دارد، تمامی این اطلاعات در فضای مجازی موجود است و نیاز به پرداخت هزینه در قبال دریافت پکیجهای مختلف نیست.
ارسال نظر