به گزارش خبرنگار ایراسین، عمل به ضوابط و قواعد اجتماعی ازجمله وظایف همه ارکان یک جامعه محسوب میشود که توجه به آنها از سوی ارکان تأثیرگذار از جمله صاحبان صنایع، سرمایهداران و مسئولان دولتی باعث فرهنگسازی صحیح در جامعه خواهد شد. قوانین موجود در این حوزه راهنمای مناسبی برای همه اعضای یک جامعه بهشمار میرود که متأسفانه عمل به این قوانین در حال حاضر به خوبی دیده نمیشود و تبیین قواعد اجتماعی حتی در کوچکترین ابعاد جامعه، امری ضروری بهشمار میرود. برای تشریح ابعاد مختلف مسئولیت اجتماعی و وضعیت آن در جامعه و صنایع ایران به گفت و گو با مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
تعریف شما از مسئولیت اجتماعی صاحبان صنایع و شرکتها چیست؟
هنگام صحبت در خصوص مسئولیت اجتماعی، بحث ضوابط و قواعد یک جامعه مطرح میشود و همه ازجمله شرکتها و صنایع، بخش دولتی، مغازهداران و حتی شهروندان باید این ضوابط را رعایت کنند. نگاه و رفتار مردم در جامعه محلی باعث چگونگی عمل به ضوابط مسئولیت اجتماعی میشود و علاوهبر آن، قوانینی هم وجود دارد که در این حوزه نقش بازدارندگی ایفا میکند چراکه ضوابط انضباط اجتماعی، قوانین همان جامعه است. اگر این قوانین به صورت ناقص در جامعه اجرا شود و برخی انجام ندهند، نمیتوان از صاحبان صنعت و سرمایهداران نیز انتظار اجرای این ضوابط را داشت، اگر قوانین و ضوابط در همه جای کشور به درستی اجرا شود، صنایع هم کار خود را در این حوزه به خوبی انجام خواهند داد.
از نظر شما چه عاملی باعث عدم اجرای این ضوابط توسط اقشار مختلف جامعه میشود؟
علت اصلی این است که اجرای ضوابط به صورت جدی از افراد خواسته نشده است و سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که اگر درخواست اجرای ضوابط را داریم، آیا سرویسهای لازم را هم به افراد ارائه میکنیم؟
برای مثال زمانی دولت قانون تکریم ارباب رجوع را در مؤسسات و مراکز تصویب کرد و بر اساس این قانون، کارمند موظف بود به امور ارباب رجوع به خوبی رسیدگی کند، با او رفتار مناسبی داشته باشد و از او پذیرایی کند اما آیا کسی کارمند را تکریم میکرد؟ مسلم است که وقتی دستگاه به کارمند خود احترام نگذاشته و حق و حقوق او را به موقع و به اندازه کافی پرداخت نکند، کارمند آن دستگاه هم ارباب رجوع را تکریم نمیکند. در حوزه عمل به مسئولیت اجتماعی، اعمال و رفتار همه به هم مربوط است.
عمل به قانون و احقاق حقوق توسط آن چقدر در ایفای مسئولیت اجتماعی تأثیرگذار است؟
ما در جامعهای هستیم که تمام شرکتها کاری که دلشان بخواهد را انجام میدهند و کسی نظارت بر کار آنها ندارد، مدیران شرکتها و صنایع ضوابط خود را اجرا نکرده و هرکس را که بخواهند نگهمیدارند یا به راحتی بیرون میکنند. حتی وقتی حق و حقوق کارگران پرداخت نمیشود، هیچکس آنها را بازخواست نمیکند و اگر اعتراضی هم صورت گیرد، کارفرما ناراحتی خود را به کارگر انتقال میدهد. در بحث تکریم ارباب رجوع و رعایت حق و حقوق افراد در جامعه، باید دانست که حق و حقوق با قانون و دولت است و اگر قوانین موجود ارزشها در هیچ شرکت و مؤسسهای اجرا نشود، جامعه خود به خود به این سمت کشیده میشود و هرکس تنها به فکر سودآوری خود خواهد بود.
وضعیت کنونی انضباط اجتماعی چگونه است؟
انضباط اجتماعی در تمام دولتها رعایت نشده و روز به روز بدتر شدیم، در قدیم بعضی مشکلات را در این حوزه داشتیم اما به مرور به این علت که کسی ضوابط را به خوبی اجرا نکرد و بخاطر این عدم اجرای ضوابط بازخواست نشد، این مشکلات بیشتر شد و اکنون تقریباً هیچکس ضوابط اجتماعی را رعایت نمیکند. با وجود اینکه ما نسبت به سایر کشورهای جهان بیشترین قوانین را در حوزه انضباط اجتماعی داریم. در مقابل قوانین، بازخواست قرار دارد و باید کسی باشد که در زمان عدم عمل به قوانین، بازخواست کند.
رهبرمان به همه رؤسای جمهور توصیه میکنند «افرادی را در منصبها قرار دهید که شایستگی و تخصص لازم را داشته و در قبال مردم پاسخگو باشند.» پاسخگو یعنی بتواند در قبال قوانین و ارزشهایی که دارد، به درستی جواب مردم را بدهد. اما وقتی کسی که در منصبی قرار میگیرد پاسخگو نیست، وضع به اینجا میرسد. یکی از دلایل وضع کنونی هم این است که افراد در پست مقامهای مختلف به فکر نافع خود هستند و افراد بالادستی اگر بخواهند به بقیه بگویند که خلاف قوانین عمل نکنند، خودشان هم نباید اینگونه عمل کنند درنتیجه هرکس به گونهای که میخواهد عمل میکند و سازمانی هم برای رسیدگی و بازخواست افراد برای عدم اجرای ضوابط اجتماعی نداریم.
شما چه راهکاری برای بهبود این وضعیت پیشنهاد میکنید؟
راهکار اصلی این است که وقتی قرار است فردی در جایگاهی قرار گیرد باید دقت کنیم که آیا ضوابط آن مسئولیت و جایگاه را دارد؟ آیا ضوابط اجتماعی لازم در این جایگاه در دستورکار شخص نوشته شده؟ اگر این ضوابط را اجرایی نکرد، چه کسی او را بازخواست میکند؟ مشکل اصلی اینجاست که افرادی را با اختیار تام در جایگاهها قرار میدهیم و آنها برای کسب درآمد و سود، هرطور که بخواهند رفتار میکنند. افراد در مؤسسات و شرکتها بر اساس اینکه چقدر کارش را درست انجام میدهند، ارزشیابی نمیشوند بلکه بر اساس میزان سودآوری برای مؤسسه سنجیده میشوند.
آیا انضباط اجتماعی تنها برای شرکتها و مؤسسات تعریف شده و یا شامل هر شهروندی میشود؟
یک کارگر برای احقاق حق خود میتواند به قانون پناه ببرد اما در دادگاه در برابر وکیل یک مؤسسه قابل مقایسه نیست و بخاطر همین تمام وقت و پول و زندگی خود را ازدست میدهد، به همین علت کسی به دنبال چیستی انضباط اجتماعی و چگونگی عمل به آن نمیگردد و درنتیجه یک بهم ریختگی عظیم در مؤسسات و بخشهای دولتی و خصوصی و حتی رفتار شهروندان در خیابان اتفاق افتاده است. انضباط اجتماعی یعنی من به حق دیگران لطمه نزنم و بدانم برای مثال اگر یک کاغذ را در خیابان ریخته و خیابان را کثیف کنم، حق دیگران را ضایع کردهام اما در صورت انجام این کار هم هیچکس به من اعتراض نمیکند، پس هرچه دلم بخواهد چه نخواهد انجام میدهم.
ارسال نظر