پایگاه خبری ایراسین، سعید غفاری: سیستان سین اولِ سفره نوروز ایران، امسال سفره هفت سین ندارد، سفرهای باقینماندهاست، سیل ستونها را شکست، سقفها سقوط کردند و آب سفرهها را برد. مرزنشینان دلیر ایران همیشه با دغدغه معیشت دستو پنجه نرم میکنند اما امروز مشکل سفره خالی نیست. سیل حتی مشکلات معیشتی را برد، اکنون فقط آوار باقی ماندهاست و خرابی… ی. سیل خانهها را به آتش کشید و شعلههای خشمش همچنان از کودکان سیستانی، فرزندان ایران انتقام میگیرد.
اینجا نسیم صبحگاهی زیبا نیست، زیرا تا مغز استخوان را یخ میزند، خورشید تنها دلخوشی آنهاست زیرا تن خیس آنها را خشک میکند، اگرچه روشنایی آزار دهنده است. هوا که روشن میشود چشمها جز خرابی چیز دیگری نمیبینند. خانوادهها در جوار خرابهها اردو زدهاند، تا چند هفته قبل زیر این سقفها خاطرات تلخ و شیرین بسیاری متولد میشد اما امروز فقط درد و آه باقی مانده است.
غروب اینجا دلگیرتر از غروب ۱۳ به در است، اگرچه تاریکی آوارها را پنهان میکند اما این تازه آغاز حکومت سرماست. آنها میمانند و لباسهای نمناک، زمین سرد و گل و لای. خورشید که میرود، های و هوی سرما آغاز میشود و تنها راه گرم شدن یکهای عمیق است، پس سیستان و بلوچستان! دستانت را دورهم حلقه کن و یکهای عمیق بکش تا گرم شوی. نیمههای شب شدت سرما بیشتر میشود، کودکان به آغوش پدر و مادر پناه میبرند. آغوش نمناک آنها شاید گرمای زیادی نداشته باشد اما امیدبخش است تا زمانی که خورشید دوباره بدرخشد.
در اوج سرما و در دل تاریکی شب، امید دارند خورشید به آسمان بازگردد و باز میگردد. فردا صبح وقتی نخستین اشعههای نور از لابهلای شاخههای درختان مانند ریسمان رهایی از تاریکی شروع به تابیدن کرد یک ایران آنجاست! اصفهان، کردستان و قلب تمام ایران برای سیستان میتپد، حتی شهرهای کوچکتر مانند مبارکه یا صنعتگرانی مانند ذوب آهن و فولاد مبارکه از رنج سیستان آرام و قرار ندارند و همزمان با تابش نخستین اشعههای خورشید به یاری سیستان آمدند.
آری شاید، سفرهای باقینمانده باشد و سیل ستونها را شکست تا سقفها از عرش به فرش سقوط کرده باشند اما یک ایران به یاری آنها خواهد رفت و سیستان سربلندتر از همیشه بازمیگردد.
ارسال نظر