به گزارش ایراسین، روزگذشته در هیاهوی رسانهای یکی از شرکتهای خودروسازی بزرگ کشورمان توانست با اما و اگرهای گسترده بیش از 7 هزار دستگاه خودرو با شرایط ویژه فروخت. البته این مهم نه به دلیل نیاز بازار و محصولات بسیار منحصر به فرد این شرکت بوده بلکه به دلیل هجوم خریداران برای حفظ داراییها یا استفاده از گرانیهای احتمالی در آینده بوده است.
نکته قابل توجه این است که تقریبا چهار ماه گذشته با تغییر نرخ دلار و همچنین آغاز دور اول تحریمهای ثانویه دوباره نفس خودروسازی کشورمان به شماره افتاد و چانهزنیهای قیمتی آغاز شد تاجایی که بازهم داستان شورای رقابت و دخالتهای مجلس و دولت برای اهالی جاده مخصوص تکرارشد. اما به راستی صنعت خودرویی ایران درگیر چه مشکلی است که هرچند وقت یکبار با کوچکترین تغییری در شرایط اقتصاد نفسهایش به شماره افتاده و باید با استفاده از حمایتهای بیچون و چرای دولتی دوباره آن را برای مدتی سرپا کرد.
بطور کلی بررسی دستاوردهای خودرویی ایران طی سالهای اخیر اگرچه ظاهرا روبه جلو بوده است؛ اما در واقعیتی غیرقابل انکار، مطلوب نبوده و دقیقا مصداق آن است که خودروسازی ایران از مسیر و هدف تعیین شده خود خارج شده است. به این تعبیر که ظاهرا اهالی جاده مخصوص به جاده خاکی زدهاند. این اتفاق زمانی روی داده که میبینیم سیاستگذاران اصلی خودروسازی ایران بدون توجه به هزینه فایده این صنعت اقدام به تصمیمگیریهای مختلف و البته اختصاص مبالغی غیرکارشناسی به تولیدکنندگان خودرو کردهاند.
در این زمینه دو خودروساز اصلی ایران اگرچه بهنوعی فعالیتهای مختلفی انجام دادهاند اما امروز شکلگیری تعداد زیادی خودروسازی بخش خصوصی که بعضا اصلا حضورشان اقتصادی نیست عاملی بوده به بیراهه کشاندن خودروی کشور در بخشهای اصلی که انتظار دیگری از آنها داشتیم. از این رو اگر بگوییم در صنعت خودرو عقب افتادهایم دور از واقعیت نیست و تا زمانی که مدیران این صنعت پشت درهای بسته برای ذائقه مردم تصمیمگیری کنند همواره همین مسیر را طی خواهیم کرد و هیچ دستاوردی نخواهیم داشت.
از سوی دیگر حمایتهای بدون منطق و طولانی مدت از این صنعت باعث عدم بلوغ تصمیمگیری در خودروسازی ایران شده تا جایی که با تکیه به نسخههای کشورهای خارجی و نامناسب سایتهای برونمرزی تولید خودرو در کشورهایی مثل سنگال، ونزوئلا و جمهوری آذربایجان با هزینههای هنگفتی ساخته شده تا بتوانیم بلکه با ارایه یارانه خودرو در این کشورها صادر کنیم، ولی هیچ به دست نیاوردیم، جز هزینه مالی تحمیل شده به خودروسازان که اکنون این هزینه را خریداران میپردازند.
پس دور از واقعیت نیست اگر بگوییم فضایی اشتباه برای صنعت خودرویی ایران ایجاد کردهایم که همواره سیاستگذاران خودرویی را به تصمیمگیری اشتباه هدایت میکند، به صورتی که هرچه برای این صنعت هزینه میکنیم و منابع در اختیارش قرار میدهیم، دستاورد کمتری داریم چون اصولا این بهرهور نیست و منابع بدون بازده فریز میشود.
از این رو بهتر است بدون درنظر گرفتن سیگنالهایی که لابیهای مختلف ارسال میکنند منطبق بر واقعیت خودروسازی ایران دوباره نقشهراهی دقیق و قابل اعتماد برای این صنعت ترسیم کنیم و بدون هرگونه تعصب اجازه دهیم خودروسازی ایران راهی اقتصادی و منطقی را برای رسیدن به اهداف تعیین شده درپیش گیرد چون اکنون خودروسازی ایران از مسیر خارج شده است.
اهمیت اجرای چنین تصمیمی اینجاست که باید امروز با استفاده از مشکلات نمایان شده نقاط ضعف و گلوگاهها را رسما شناسایی کرده و بیپرده آنها را روی میز تصمیمگیری عقلانی و منطقی قرار دهیم تا نه تنها سرمایهگذاریهای انجام شده از بین نرود بلکه سرمایههای انسانی و تخصصهای شکل گرفته در میان اهالی جاده مخصوص نیز به دست فراموشی سپرده نشود.
ارسال نظر