به گزارش ایراسین، درحالی بسیاری از صادرکنندگان به واسطه تغییرات گسترده کوتاه مدت در قوانین صادراتی نگران از آینده بازارهای خود هستند که برخی از کارشناسان صنعتی معتقدند بدون توجه به تولید داخل اصولا بازار صادراتی آنچنانی ایجاد نمیشوند که بخواهیم نگران آن باشیم. دراین زمینه ایراسین گفتوگویی با دکتر محمدقلی یوسفی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی داشته که در ادامه میخوانیم.
• به عقیده شما اکنون تولید در ایران چه شرایطی دارد؟
براساس شواهد و مستنداتی که در صنایع میبینیم باید باور کنیم نه تنها تولید بلکه اقتصاد کشور در شرایط اورژانسی قرار گرفته و باید براساس شرایط اورژانسی برای آن برنامهریزی کنیم، درحالی که میبینیم فرصت سوزی همواره درحال تکرار است.
• راهکار اورژانسی شما برای صنایع این شرایط چیست؟
ببینید؛ کارشناسان و متخصصان صنعتی و اقتصادی بارها و بارها راهکار ارایه دادهاند اما هیچ توجهی به این راهکارها نمیشود. بهترین راهکار به عقیده من در شرایط فعلی این است که ببینیم اصلا چطور شد که به این شرایط رسیدیم. تا زمانی که ریشه مشکلات را درک نکنیم و از همه مهمتر باور نکنیم هیچ راهکاری کارآمد نیست. البته فراموش نکنید که اصولا مسئولان در ایران به تولید اعتقادی ندارند.
• بارها سخن از بستههای حمایتی و رونق تولید شده، چطور شما در این زمینه میگویید اعتقادی به تولید نیست؟
صحبت؛ جلسه و دستورالعمل بسیار در این زمینه طی یکی دو دهه اخیر داشتیم؛ اما کدام یک منجر به نتیجه شده است؟ خودتان به قوانین و سیاستها توجه کنید میبینید اغلب قوانین در واقع در زمینه تجارت بوده است؛ بجای حمایت واقعی از سرمایهگذاری در تولید. به این ترتیب که اصولا کاری انجام نشده که منجر به تشویق سرمایهگذاران شده باشد.
• به سرمایهگذاری اشاره کردید، آیا آماری از کاهش یا افزایش سرمایهگذاری دارید؟
بله؛ میزان سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات تولیدی طی یک دهه اخیر از سوی سرمایهگذاران خصوصی بسیار نازل شده یعنی؛ حدود 8 درصد بوده؛ در حالی که باید این نسبت بالاتر از 25 تا30 درصد قرار داشت. نکته جالب اینجاست که طی 4 سال اخیر اوضاع وخیمتر هم شده است یعنی از سال 93 تا 97 رقم 8 درصد یاد شده با دو درصد کاهش به 6 درصد رسیده که نگران کننده و بیان کننده عدم سیاستهای حمایتی از سرمایهگذاری در تولید است.
• کاهش سرمایهگذاری یاد شده تنها در بخش خصوصی بوده یا سرمایهگذاری دولتی هم کاهش یافته است؟
البته که درپی کاهش سرمایهگذاری دولتی، خصوصیها هم دستخوش تغییراتی میشوند. فراموش نکنیم بزرگترین کارفرمای ایران خود دولت است. بطور کلی سرمایهگذاری دولتی در این مدت از 9/1 درصد به 9/0 درصد کاهش یافته است. این درحالی است که میزان سرمایهگذاری تحققیافته و برنامهریزی شده کمتر از 20 درصد، یعنی 80 درصد از بخش صنعت خارج شدهاند.
• این اتفاق در واقع همان نشانههای عدم اعتقاد به تولید است؟
دقیقا؛ آمارهای یاد شده دقیقا بیانگر این نکته است که یا دولت عملکردی غیرقابل دفاع در این زمینه داشته و در بخش صنعت بخصوص اشتباهات زیادی را مرتکب شده است.
• بازگردیم به بستههای حمایتی دولت از تولید؛ نظر شما درباره این بستهها چیست؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم من اصلا بسته حمایتی از سوی دولت ندیدهام که به صنایع و تولید داده باشند. اگر منظور شما اخبار منتشر شده است، اغلب این موارد تمدید وامهای معوق تولیدکنندگان یا دوباره تقسیط کردن بدهیهایشان است که به عنوان تسهیلات از آن یاد میکنند. این نوع سیاستگذاری منطقی نیست و دستاوردی برای تولید ندارد.
• این نوع سیاستگذاری به نظر شما منجر به تشویق واردات نیست؟
موضوع دقیقا همین نکته است، بله وقتی صاحب سرمایه محاسبه میکند اگر بخواهد سرمایهگذاری کند چه موانعی را در مقابل دارد و قیمت پول برایش چقدر تمام خواهد شد. بدون تردید تصمیممیگیرد به سمت واردات رفته و با زحمت کمتر و سود بهتر مشغول به فعالیت بشود. بجای درگیری در نهادها و سازمانهای مختلف کاملا محترمانه دو یا سه ماهه کالا وارد کشور کرده و بفروش میرساند. اینگونه ریشه تولید خشکانده میشود.
• نظر شما درباره سیاستهای صادراتی ایران چیست؟
ببینید اجازه بدهید قبل از هر مسئله به شما یادآوری کنم تا تولید بیدردسر و سالم و با کیفیت داخل کشور نداشته باشیم اصولا صادراتی نخواهد بود که برای آن اظهار نظر کنیم. وقتی تا چند لحظه پیش از نبود فضای مناسب کسب و کار برای تولید داخلی سخن گفتم؛ چطور انتظار دارید یکباره برویم درباره صادرات و رونق صادرات صحبت کنیم؟ پس اجازه دهید بگویم اگر به دنبال صادرات هستیم اول اجازه دهیم تولید منطقی، اصولی و اقتصادی داخل کشورمان رونق داشته باشد.
• بسیاری از مسئولین صحبت از اشتغالزایی میکنند. به نظر شما دولت باید شغل ایجاد کند؟
خیر وظیفه دولت ایجاد شغل نیست، اما نباید فراموش کنیم وظیفه دولت ایجاد بیکاری هم نیست. دولت اگر به دنبال ایجاد اشتغال است باید از مداخلات در بازار، صنعت با ایجاد مقررات بیهوده و دست و پاگیر خودداری کند تا فضای مساعد کسب و کار فراهم شود. متاسفانه در کشور ما کمتر به این مساله توجه شده است. یعنی وقتی دولت میآید هزینههایی به بخش خصوصی تحمیل میکند، نرخ سود بانکی را تغییر میدهد، قوانین را تغییر میدهد، نرخ دلار را بدون هرگونه توجیه اقتصادی تغییر میدهد که تماما برای تولید هزینه ساز است. نکته اینجاست که دقیقا در همین زمان هم سخن از اشتغالزایی میکند. به نظر شما جالب نیست؟ متاسفانه این دولت است که این بحران را ایجاد میکند و نهتنها شغلی ایجاد نمیکند، بلکه ایجاد بیکاری هم میکند. زنجیره بیکاری اینگونه ایجاد میشود که وقتی هزینههای تولید بالا میرود، وقتی بیثباتی در جامعه به وجود میآید، وقتی بنگاهها به دلیل کمبود قطعات یا نبودن نقدیگی مجبور به کاهش ظرفیت تولید میشوند و با 40 درصد ظرفیت کار میکنند، معلوم است تولیدکننده بخشی از نیروی کارش اضافه خواهد شد که ناگزیر به حذف آن است.
• برخی کارشناسان معتقدند ایران هیچ نقشه راهبردی یا استراتژی صنعتی ندارد که براساس آن برنامهریزی کند، نظر شما چیست؟
من ابتدا باید بفهم منظور از صنعت راهبردی چه هست. قرار نیست دولت بیاید برای مردم تصمیم بگیرد. دولت کافی است فضای کسب و کار را فراهم کند و از تولیدکنندگان حمایت کند و حقوق و مالکیتشان را تضمین کند، قوانین باثباتی را در کشور ایجاد کند، از مداخلات در اقتصاد دست بردارد و کاری کند تا سرمایهگذاری خارجی انجام شود. در این شرایط مردم و البته صاحبان سرمایه و کارآفرینان خیلی خوب میتوانند برای خودشان نقشه راهبردی تدوین یا ترسیم کنند. این درحالی است که اصولا کسی نمیداند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد تا برای خود برنامهتدوین کند و برای اینکه از قافله عقب نباشیم میگوییم دولت نقشه تدوین کند.
ارسال نظر