به گزارش ایراسین به نقل از سازمان پزشکی قانونی، یکی از خدمات سازمان پزشکی قانونی کشور بررسی صلاحیت اداره امور مالی (محجوریت) است که سالانه بخشی از ارجاعات این سازمان را در مراکز معاینات بالینی در بر میگیرد.
موضوع محجوریت یک بحث کاملاً حقوقی و فقهی است و آنچه به پزشک قانونی مربوط میشود تطبیق موارد محجوریت و ادعای مطرح شده در این زمینه با مفاهیم علمی، پزشکی و روانپزشکی است. در این گزارش ضمن ارائه آمار، نکاتی در خصوص محجوریت مطرح میشود.
در سال گذشته، ۱۷ هزار و ۹۴۰ پرونده با موضوع بررسی صلاحیت اداره امور مالی (محجوریت) به مراکز پزشکی قانونی کشور ارجاع شد که از این تعداد ارجاعات، ۱۱ هزار و ۷۴۱ مورد آن را مردان و شش هزار و ۱۹۹ نفر آنان را زنان تشکیل میدادند.
بر اساس این گزارش تعداد پروندههای بررسی شده با موضوع محجوریت نسبت به سال قبل از آن ۱.۶ درصد کمتر شده است. بیشترین تعداد پروندهها مربوط به استانهای خراسان رضوی (دو هزار و ۲۲۲)، اصفهان (دو هزار و ۹۳) و تهران (یکهزار و ۸۵۷) بوده است.
همچنین در سال گذشته پنج هزار و ۲۶۱ پرونده نیز با موضوع گواهی رشد در مراکز پزشکی قانونی بررسی شد که این آمار هم نسبت به سال قبل از آن رشد ۴۶.۱ درصدی داشته است.
گفتنی است، بر اساس ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی محجور کسی است که تصرف در اموال و امور مالی برای او ممنوع است و بنا به دلایلی نمیتواند در اداره امور مالی خودش نقش داشته باشد و تصمیم گیری کند. قانون سه گروه از افراد را در مصادیق حجر قرار داده است: گروه اول افرادی که جنون دارند، گروه دوم افراد غیر رشید و سومین گروه نیز افرادی هستند که در اصطلاح به آنان صغیر میگویند.
موضوع محجوریت یک بحث کاملاً حقوقی و فقهی است اما آنچه به پزشک قانونی مربوط میشود آن است که موارد محجوریت و ادعای مطرح شده در این زمینه را با مفاهیم علمی، پزشکی و روانپزشکی تطبیق دهد. در ادبیات روان پزشکی آنچه قرین این ماده قانونی مطرح میشود بحث ناتوانی در اداره امور مالی است؛ یعنی کسی که نمیتواند تصمیم گیری مالی یا قضاوت مالی کند و دانش و توان مالی هم ندارد.
برخی از بیماریها میتواند این حالت را در افراد ایجاد کند. مثل فراموشی؛ افرادی که در سنین بالا دچار فراموشی میشوند و یا به بیماری آلزایمر مبتلا هستند یا افرادی با سن کمتر که تحت تأثیر عارضهای مثل سکته و یا حوادثی همچون تصادف توانایی عقلیشان را از دست میدهند و مغز دچار آسیب میشود؛ طبعاً در چنین فردی قدرت تجزیه و تحلیل از بین رفته و قضاوتش مختل شده است و نمیتواند مسائل مالی خود را اداره کند.
هرچند براساس مشاهدات میدانی بیشتر افراد ارجاعی برای گواهی محجوریت سالمندان هستند، اما در گروههای سنی دیگر نیز ارجاعاتی به سازمان صورت میگیرد.آنچه در بررسی موارد محجوریت (صلاحیت اداره امور مالی) مهم است ناتوانی عقلی و قدرت شناختی فرد است. مثلاً در بچههایی که ناتوانی ذهنی دارند و قوای شناختی در آنان به درستی شکل نگرفته است.
دسته دیگر در موضوع محجوریت، مجانین هستند. این افراد فراموشی ندارند اما دچار حالتی شده اند که در روانپزشکی به آن می گویم روانپریشی یا سایکوز. این افراد قدرت قضاوتشان به طور کامل مختل شده و نمیتوانند خوب و بد را از هم تشخیص دهند و این حالت بر همه جنبههای زندگیشان از جمله مسائل مالی تأثیر میگذارد.
افراد بیمار دو قطبی همانطور که از اسمشان پیداست یک فاز افسردگی دارند و یک فاز شیدایی. در فاز شیدایی ممکن است فرد خیلی ولخرج شود و اموالش را بدون حساب و کتاب از دست بدهد و در فاز افسردگی هم ممکن است شرایطی بر او غلبه کند که نتواند اموالش را حفظ کند چرا که برای افراد در فاز شدید افسردگی هیچ چیز از جمله اموال اهمیتی ندارد.
ارسال نظر