پایگاه خبری ایراسین؛ حسین بذرافشان، مدیرعامل شرکت توسعه ثروت و سرمایه داناک: یکی از اصلی ترین نیازمندی های رشد و توسعه اقتصادی کشورها، توسعه سرمایهگذاری است؛ به عبارتی سرمایهگذاری در زیرساختهای مورد نیاز تولید که میتواند مسیر توسعه اقتصادی کشورها را هموار سازد. از سویی کارایی سرمایهگذاری خود عامل بسیار مهمی است. محل سرمایهگذاری و طرحهایی که سرمایهها را جذب میکنند باید از توجیه اقتصادی کافی برخوردار باشند. دقیقا اینجاست که چالشهای مدیریت سرمایهگذاری نمایان میشوند. به خصوص در اقتصادهایی که دچار چالش و کسری منابع بوده و همچنین دولتها از بازیگران بزرگ اقتصادی آن هستند، این چالش نمود بیشتری پیدا میکند. کیفیت و کارایی زیرساخت تأمین و تخصیص مالی هر اقتصادی تعیین کننده گردش بهینه و کارایی سرمایه در آن اقتصاد خواهد بود.
مسیری که در بسیاری از کشورها، خصوصا اقتصادهای نوظهور طی شده، یکسان است. قبل از آغاز تحول در ساختار تأمین مالی این اقتصادها، سیستم بانکی مهمترین تأمین کننده منابع مالی شرکتها بوده است. البته به جز شرکتهای پذیرفته در بازار سرمایه در این کشورها که طبیعتاً سهم اندکی از کل شرکتهای فعال و امکان جذب سرمایه از طریق ساز و کار بازار سرمایه را داشتهاند. در این شرایط، تأمین مالی هزینه سنگینی بر شرکتهایی که بسیاری از آنها هنوز به مرحله درآمدزایی نرسیده بودند، تحمیل میکرد. در ادامه نیز با توجه به افزایش سطح بدهی، در تأمین مالی مراحل بعدی و از سوی سیستم بانکی با محدودیتهایی مواجه میشدند. به عبارتی به واسطه ساختار ناقص تأمین مالی و انحصار بخش سرمایه که متمرکز در سیستم بانکی است، هم هزینه تأمین مالی، بالا و رو به رشد بوده و هم با بالا رفتن نسبتهای بدهی و اهرمی، شرکتها در ادامه مسیر با محدودیت تأمین مالی رو به رو میشدند.
کشورهای توسعه نیافتهای که با مساله سیستم تأمین مالی معیوب مواجه بودند، با وقوع یک اتفاق، وارد روندی جدیدی شدند؛ ورود فعالان و سرمایهگذاران خصوصی از کشورهای توسعه یافته؛ این سرمایهگذاران که تجربهای موفق از فعالیت سرمایهگذاری خصوصی در کشورهای خود داشتند، با افزایش رقابت در این صنعت، تصمیم به تزریق سرمایه و همچنین دانش سرمایهگذاری خود به اقتصادهای نوظهور گرفتند. این اتفاق با مشارکت بخش خصوصی و در مواردی بسیار معدود با اقبال و مشارکت دولتهای میزبان، به شدت نظام تأمین مالی این اقتصادها را تحت تأثیر قرار داد. ورود این سرمایهگذاران و شکلگیری شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی تعادلی جدید در ساختار عرضه و تقاضای سرمایه ایجاد کرد. به مرور وزن تأمین مالی صنعت سرمایهگذاری خصوصی افزایش یافت و با شکستن به عنوان ابزاری قدرتمند و هوشمند جایگاه خود را در تأمین مالی شرکتها تثبیت کرد. نرخها و هزینههای تأمین مالی کاهش یافت و تأمین کنندگان منابع مالی با سهیم شدن در ریسک شرکتها، از جایگاه بستانکار به جایگاه سرمایهگذار تغییر پیدا کردند. از سویی به دلیل حرفهای بودن نهادهای جدید سرمایهگذار و دانش بالای آنها در کشف فرصتها و تزریق بهینه منابع، ساختار تأمین مالی و سرمایهگذاری به سمت کارایی بیشتر حرکت کرد.
شرایطی که ترسیم شد شباهت فراوانی به اقتصاد ایران دارد. به عبارتی یکی از بزرگترین چالشهایی که اقتصاد کشور با آن رو به رو است، ساختار معیوب، ناقص و نابالغ تأمین مالی است. ساختاری که علاوه بر انحصار در بخش سرمایه، با تخصیص عمدتاً غیربهینه منابع، سبب اتلاف منابع میشود. حجم عظیم شرکتهای ورشکسته، تعطیل و طرحهای نیمه تمام و راکد یکی از نتایج این سیستم معیوب است. نمود این مساله را میتوان با نگاهی به شاخص اقتصادی موجودی سرمایه کشور، دریافت.
نمودار 1: میزان سرمایهگذاری انجام شده و پیشی گرفتن استهلاک از سرمایهگذاری از سال 1398
نمودار 2: از دست رفتن بخش قابل توجهی از موجودی سرمایه ماشین آلات طی 7 سال
همانگونه که مشخص است، خالص سرمایهگذاری از سال 1398 روندی منفی داشته است. به عبارتی میزان استهلاک سالانه از رقم سرمایهگذاری سالانه پیشی گرفته است. اگر فقط شاخص موجودی سرمایه در ماشینآلات را در نظر بگیریم، عمق بحران بیش از پیش نمایان خواهد شد. چرا که خالص سرمایهگذاری در ماشینآلات از سال 1392 منفی شده است. همین شاخص کافی است تا دید کافی از شرایط سرمایهگذاری در کشور حاصل کنیم.
عوامل متعددی را میتوان فهرست کرد که سبب بروز این چالش بزرگ اقتصادی و عدم توسعه سرمایهگذاری در زیرساخت کشور بوده است. شاید مهمترین عامل عدم سرمایهگذاری توسط دولت است. دولت در اقتصاد کشور بزرگترین فعال اقتصادی است و طبیعتاً بحرانهایی که شرایط مالی دولت را نامساعد کند، توسعه سرمایهگذاری را مختل میکند. از سویی به دلیل بزرگ بودن نقش دولت در اقتصاد کشور، شرایط بحرانی آن کل فضای اقتصادی کشور را همانند یک دومینو متأثر خواهد کرد. از همین رو علاوه بر بحرانهایی که بخش خصوصی به واسطه شرایط بحرانی دولت و اقتصاد بدان دچار میشود، انگیزه سرمایهگذاری نیز در این بخش از اقتصاد کاهش خواهد یافت. اما همانگونه که در طول این یادداشت به آن اشاره شد، عدم کاراییِ ساختار تأمین مالی نیز خود از ریشههای بحران سرمایه در کشور است.
در حال حاضر باید نسبت به تغییر پارادایمهای سرمایهگذاری در کشور راهکاری اساسی جست. ساختار کنونی تأمین مالی در کشور به هیچ عنوان راه حلی برای شرایط فعلی نیست. یکی از بهترین و کاراترین اقدامات برای تغییر فضای کنونی سرمایهگذاری، توسعه سرمایهگذاری از طریق توسعه صنعت سرمایهگذاری خصوصی (Private Equity Industry) است. شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی به واسطه فرآیندهای تخصصی سرمایهگذاری و استفاده از ظرفیت مدیریت داراییِ مدیران حرفهای بخش خصوصی، توان این را خواهد داشت که تغییرات شگرفی در بخش سرمایهگذاری اقتصاد کشور رقم بزند. اهمیت این صنعت در جهان کنونی به حدی است که به یکی از مهمترین و بزرگترین صنایع تبدیل شده است. برای درک بهتر این موضوع میتوان به نکات زیر توجه کرد که در گزارش مؤسسه "انست اندی انگ" ذکر شده است:
اول: ارزش دارایی تحت مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و صندوقهای خطرپذیر در جهان حدود 7 تریلیون دلار است.
دوم: در سال 2020 و در آمریکا، حدود 11.7 میلیون نفر در صنعت سرمایهگذاری خصوصی و شرکتهای تحت مالکیت صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی مشغول به کار بودند.
سوم: 6.5 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا به صنعت سرمایهگذاری خصوصی مربوط است. یعنی رقمی نزدیک به 1.4 تریلیون دلار؛
جای خالی این صنعت و نهادهای تخصصی آن در اقتصاد کشور ما به شدت احساس میشود. ظهور و بروز این صنعت و حمایتهای لازم برای شکلگیری آن، چه از منظر قانونگذاری و چه از نظر برقراری نظام مشوقهای اقتصادی، نقشی به سزا در تغییر فضای سرمایهگذاری کشور به سمت رشد و بهبود خواهد داشت. چه بسیار بنگاههای اقتصادی که با چالشهای متعدد مالی و کسب و کار مواجه هستند و سرمایهگذاری یک صندوق سرمایهگذاری خصوصی بر روی این شرکتها، فقط مشکلات و نیازهای مالی آنها را رفع نمیکند؛ بلکه تجربه مدیریت کسب و کار صندوق و مدیر آن و همچنین دانش و تجربه مجتمع در تیم اجرایی و شبکه مشاورین صندوق، موجبات رفع مشکلات و مسائل کسب و کاری غیرمالی شرکتها را نیز فراهم خواهد کرد.
از سوی دیگر صنعت سرمایهگذاری خصوصی یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل افزایش توان سرمایهگذاری، هدفمند کردن سرمایهگذاریها، توسعه صنایع بنیادی کشور و جهتدهی صنایع به سمت تولیدات دانشبنیان و فناور است و به شدت برای صنایع و شرکتهای بزرگ کاربردی است. این شرکتها با سرمایهگذاری در این صندوقها و بر اساس استراتژیهای مختلف توان کسب بازدهی و توسعه صنعتی خواهند داشت. به عنوان مثال سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ در صندوقهای جسورانه و همچنین صندوقهای جسورانه شرکتی (Corporate Venture Capital) موجب افزایش قدرت تحقیق و توسعه شرکتها خواهد بود و موجبات اشراف آنها به فناوریهای در حال توسعه توسط کسب و کارهای کوچک را فراهم میکند. همچنین شرکتهای بزرگ با سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی بزرگ امکان توسعه سرمایهگذاری خود در زنجیره ارزش خود را افزایش خواهند داد. همچنین با توجه به ماهیت اهرمی بودن منابع در صندوقها قدرت سرمایهگذاری این شرکت ها افزایش خواهد یافت. در یک سیاست دیگر این شرکتها با سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری با استراتژی سرمایهگذاری در سایر صنایع، امکان متنوع کردن سرمایهگذاریهای خود را خواهند داشت.
همچنین در زیست بوم دانشبنیان کشور نیز چالشهای نبود یک زیست بوم سرمایهگذاری حرفهای پر قدرت و در دسترس، چالش برانگیز شده است. اهمیت این موضوع در شعار سال 1401 نیز مشهود است که به درستی توسط رهبر معظم انقلاب به آن توجه داده شد. حضور صندوقهای جسورانه، به عنوان یکی از انواع صندوق های سرمایه گذاری خصوصی، با سرمایه محدود و با استراتژیهای بذری و سرمایهگذاری در مراحل ابتدایی شکلگیری کسب و کارهای نوپا، سبب شده که این کسب و کارها در مسیر رشد و در زمان نیاز به دسترسی به منابع بزرگتر، با چالش بزرگی رو به رو باشند. از سویی همین صندوقهای جسورانه به دلیل عدم توسعه و تکمیل زنجیره سرمایهگذاری دانش بنیان و عدم حضور صندوقهای جسورانه بزرگتر که برای استراتژیهای مراحل بعدی عمر کسب و کارها ایجاد شده باشند، با چالش خروج از سرمایهگذاریها مواجه هستند. توسعه زیست بوم سرمایهگذاری خصوصی و ایجاد صندوقهای مختلف در مراحل مختلف رشد و توسعه کسب و کارها، سبب برقرار شدن چرخه جریان سرمایه در زیست بوم شده و امکان سرمایهگذاری و حمایت از صنایع دانشبنیان با رویکردی حرفهای و اقتصادی را فراهم خواهد کرد. تنها در این صورت است که برنامههای اقتصادی توسعه صنایع و کسب و کارهای دانش بنیان منطبق بر سیاستهای نظام و رهبری تحقق خواهد یافت.
در پایان باید به این نکته توجه کرد که نباید از الزامات برقراری این نظام نوین تأمین مالی درکشور غافل بود. به منظور توسعه این زیست بوم جدید سرمایهگذاری باید شرایط و نکات زیر مد نظر قرار گرفته شود:
اول: اعتماد و حمایت از مدیران و نهادهای سرمایهگذاری حرفهای بخش خصوصی به عنوان متخصصین سرمایهگذاری که زیرساختهای این زیست بوم سرمایهگذاری توسط آنها توسعه خواهد یافت.
دوم: قانونگذاری مناسب، پر کردن خلأهای قانونی از جمله مساله مشارکت محدود در قانون تجارت و بهبود فضای حقوقی حاکم بر فعالان سرمایهگذاری در مقررات سازمان بورس و اوراق بهادار کشور
سوم: برقراری مشوقهای اقتصادی برای شرکتهای سرمایهپذیر در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی، سرمایهگذاران در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و مدیران این صندوقها به منظور توسعه هرچه بیشتر و سریعتر این صنعت
چهارم: افزودن برنامههای درسی و تحصیلی برای موضوع خاص سرمایهگذاری خصوصی در دانشگاهها به منظور تربیت نیروی متخصص این حوزه
بدون شک با توسعه این صنعت نوین سرمایهگذاری، افقهای روشنی به روی اقتصاد کشور گشوده خواهد شد که بسیاری از مسائل و مشکلات کلان و خرد اقتصادی را در سطح اقتصاد کشور و بنگاهها رفع خواهد کرد.
ارسال نظر