پایگاه خبری تحلیلی ایراسین- مهرداد اکبریان- رئیس انجمن سنگ آهن ایران: پس از انقلاب صنعتی اول به عنوان انقلاب فرانسه، اهمیت تولید فولاد و سنگآهن در دنیا ارزش بسیاری پیدا کرد و بیشترین نمودی که این انقلاب صنعتی داشت، در حقیقت تولید و مصرف فولاد در دنیا بود. حتیسالهای سال، نرخ تولید و مصرف فولاد در کشورها، به معنای نرخ رشد توسعه آن کشور در نظر گرفته میشد؛ به این معنا که هر کشوری فولاد بیشتری تولید میکرد، توسعهگراتر محسوب میشد. البته این روند تاکنون نیز ادامه یافته است. هرچند باید توجه داشت که با توجه به پیشرفتهایی که در دنیا صورت گرفته، ممکن است که ادامه این روند تا همیشه ادامهدار نباشد و فولاد جای خود را به فلزات دیگر یا حتی مواد پلیمری بدهد. نوع مصالح ساختمانسازی در دنیا به سمت مصالح غیرفلزی در حرکت است و حتی پیشبینی شده که پلیمر در آینده جایگزین فولاد خواهد شد. در زمینه خودروسازی نیز نقش فولاد نیز در حال کمرنگتر شدن است؛ بنابراین این مسیری که از قرن هجدهم آغاز شد و تا اواسط قرن نوزدهم نیز دامنهدار شد، از این پس شاهد خواهیم بود که به سمت و سوی دیگری در حال حرکت است، از همینرو آینده فولاد چیزی نیست که تاکنون متصور بودهایم. اما باید اذعان کرد که با توجه به مسیری که عنوان کردیم، کماکان فولاد به عنوان یک محصول استراتژیک بهشمار میرود و کشوری که تولید فولاد میکند، به این معناست که طرحهای عمرانی، ریلسازی، خودروسازی و سایر صنایع آن به راحتی قابل تامین است.
تاریخچه رشد صنعت فولاد در ایران عمدتا به پس از انقلاب برمیگردد. تا پیش از انقلاب چندان کارهای گستردهای روی معادن سنگآهن در ایران نشده بود، زیرا در کشور تنها یک کارخانه ذوبآهن اصفهان تاسیس شده بود که با ظرفیت زیر یک میلیون تن فولاد تولید میکرد. در این راستا کشور به ۲ تا۳ میلیون تن سنگ آهن نیاز داشت که بر این اساس آخرین تولید ذوبآهن در پیش از انقلاب، ۶۸۰ هزار تن فولاد بوده است. بنابراین هر اتفاقی در زمینه گسترش معادن سنگ آهن و رشد زنجیره فولاد رخ داده، پس از انقلاب بوده است. اکتشافات سنگآهن پس از انقلاب در دو برهه مورد توجه قرار گرفته است، برهه نخست، زمانی بود که چینیها خواستار سنگآهن ایران شدند. با توجه به اینکه چین به یکباره وسعت پیدا کرد و طرحهای سنگین ساختمانسازی، خودروسازی، توسعه پل، کارخانهسازی و ... را با سرعت به پیش برد، صنعت فولاد را در دنیا از جمله ایران تحت تاثیر خود قرار داد، حتی در یک برهه زمانی، بخشخصوصی وارد شد. از سوی دیگر، در همین دوران ایران به شدت بهدنبال رشد صنعت فولاد در کشور بود که به دنبال آن شاهد هستیم که تولید یک میلیون تن در آغاز انقلاب هماکنون به بالای ۳۰میلیون تن تولید واقعی سالانه در کشور رسیده است. هماکنون ۴۷ میلیون تن ظرفیت تولید در کشور داریم که بهزودی به ظرفیت ۵۵ میلیون تن فولاد که برای چشمانداز سال ۱۴۰۴ ترسیم شده بود نیز خواهیم رسید.
ضمنا همتراز با این رشد تولید فولاد در کشور، معادن سنگآهن نیز توسعه پیدا کرده است و هماکنون تولید سنگآهن در کشور به بالای ۱۰۰میلیون تن رسیده است. نزدیک ۷۰ میلیون تن کنسانتره و ۷۰ میلیون تن گندله در کشور تولید میشود. اگر این ارقام را حتی با ۱۰ سال پیش مقایسه کنیم، شاهد رشد بالایی در زنجیره تولید فولاد خواهیم بود. میزان ذخایر سنگ آهن در کشور روی کاغذ ۳میلیارد و ۲۰۰میلیون تن گزارش شده است، هرچند از زمان اعلام این آمار حدود ۵۰۰ میلیون تن از این میزان را استخراج کردهایم، اگر این آمار را صحیح در نظر بگیریم، ما هماکنون باید ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تن ذخیره داشته باشیم. هرچند اکتشافات معدنی همچنان درباره سنگ آهن کامل نشده و روی عمق اکتشاف چندان کار نکردهایم. برخی معادن در سطح و برخی معادن کوچک و متوسط تعریف میشوند، درحالیکه این معادن سنگ آهن بیشتری دارند، این در حالی است که نه دولت، نه بهرهبردار و نه معدندار کار کاملی روی ذخایر آنها انجام نداده است. همچنین مطالعات انجامشده، نشان میدهد در مرکز کشور ذخایر خوبی در زمینه سنگآهن داریم که در عمق معادن قرار دارند، اما از سوی دیگر، باید به این موضوع توجه کرد که این معادن در شرایط آب و هوایی نامساعدی و در دل کویر قرار گرفتهاند. با توجه به چنین شرایطی به نظر میرسد که آمار اعلامشده، رقم خامی است و بدون شک ذخیره سنگآهن در ایران حداقل دو برابر این رقم اعلامشده است؛ چراکه باید در نظر گرفت که ذخایر سنگ آهن در ایران به لحاظ زمینشناسی چندان قدیمی نیست، زیرا فلات ایران یک فلات جوان محسوب میشود، از اینرو گسلها، شکستگیها و کوهزاییها به لحاظ زمینشناسی جوان و جدید هستند، به همین دلیل است که شاهد بحرانهایی همچون زلزله یا رانش زمین در ایران هستیم؛ برعکس ایران، قاره آفریقاست که یک قاره پیر محسوب میشود.
این امر سبب شده که بیشتر معادن ما برخلاف معادن آفریقا که در عمق قرار دارند، در سطح قرار بگیرند یا حداقل شروع آن سطحی بوده است، با توجه به چنین شرایطی معدنداران ما به راحتی در معادن سطحی کار کردهاند و با هزینههای پایین برداشت داشتهایم، اما باید به این موضوع توجه کرد که میزان اکتشافات سطحی رو به اتمام است و در سالهای آینده ناچاریم به سمت اکتشاف عمیق معادن پیش برویم؛ از اینرو باید یاد بگیریم برای بهرهبرداری از عمق معادن، از تجهیزات و فناوری روز دنیا بهره بگیریم و همچنین یاد بگیریم هزینههای تولید را کنترل کنیم تا در بازار باقی بمانیم.
باید به این موضوع توجه کنیم که روشهای سنتی که تاکنون برای ذخایر سطحی جواب میداد، پس از این دیگر برای ذخایر عمیق جوابگو نخواهد بود. به لحاظ جنس نیز باید یادآور شد که کیفیت سنگآهن به لحاظ درصد خلوص و میزان ناخالصیها در کشور ما متوسط است، البته بدون شک کیفیت سنگآهن ما از سنگ آهنهای کشورهای آسیایشرقی مانند اندونزی، چین و مغولستان و ... بالاتر است. البته از درجه پایینتری نسبت به سنگآهن معادن استرالیا و برزیل نیز برخوردار هستیم. در مورد اتمام ذخایر باید این موضوع را در نظر گرفت که هر معدنی در نهایت رو به اتمام خواهد بود. از سوی دیگر باید این موضوع را در نظر گرفت که بازار تولید و مصرف فلزات در آینده دچار تغییر خواهد شد. شاید در آینده بازیافت آهن و فلز در دنیا به حدی رونق بگیرد که دیگری نیاز به معادن نباشد و تمام این معادلات را برهم بزند. استفاده از پلیمرهایی که خواص فلز را دارند، در حال جایگزین شدن هستند. اما در هر صورت این معادن روزی به اتمام خواهند رسید و ما قرار است به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد برسیم و بر این اساس عنوان میشود که ۱۵ تا ۲۰ سال آینده ذخایر سنگآهن ایران به اتمام خواهد رسید.
درباره این موضوع بیشتر از آنکه نگران باشیم، باید مدیریت کار را آغاز کنیم و صنایع را به سمتی پیش ببریم که هزینههای تمامشده خود را کاهش دهند. ایکاش کارخانههای بزرگ فولادسازی ما در کنار آبهای کشور بهویژه خلیجفارس و جنوب کشور احداث میشدند و جانمایی درستی درباره آنها انجام میشد، البته امیدواریم حداقل پس از این، جانمایی درستی برای واحدهای فولادسازی مدنظر قرار بگیرد. در چنین شرایطی که ظرفیتهای فولاد با سرعت در حال گسترش بوده، اما اهتمام سنگینی نسبت به توسعه بخش معدن وجود نداشته، سبب شده که معدن عقبتر از فولاد حرکت کند و در این صورت برای کسری سنگ آهن، باید این امر را متصور بود که واردات مواد اولیه انجام بدهیم. این موضوع که واردات سنگآهن بهصرفه خواهد بود نیز به روند تولید فولاد بستگی خواهد داشت. باید اذعان کرد که با توجه به این موضوع که بسیاری از کارخانههای ما جانمایی درست نشدهاند، هزینههای حملونقل برای آنها گران تمام میشود. البته زین پس اگر جانمایی درست انجام گیرد، واردات بهصرفه خواهد بود، همانگونه که برای چینیها بهصرفه بوده است.
البته نگاههای متفاوتی ممکن است به واردات سنگآهن وجود داشته باشد و باید این پرسش را مطرح کنیم که چرا قصد تولید این میزان فولاد در کشور را داریم؟ کشوری که زیر ۲۰میلیون تن مصرف سالانه فولاد آن میشود، چرا میخواهد این میزان تولید فولاد داشته باشد؟
با توجه به رشد صنعت فولاد، در سالهای اخیر سرمایهگذاری بالایی برای اکتشاف انجام نگرفته است. اکتشاف یک موضوع و یک اقدام کلان بهشمار میرود و تمامی دولتها نگاه سطحی به معدن داشتهاند و ارزش واقعی معدن را نادیده گرفته و درک نکردهاند و این مساله نگرانی بزرگی برای کسانی است که دلسوز بخش معدن هستند، زیرا میتواند ضربه بزرگی به منافع کشور وارد کند. این روزها بحث جدایی وزارت صنعت، معدن و تجارت مطرح شده است که صنعت و معدن از بازرگانی جدا شود. البته نه با ادامه این وزارتخانه و نه با جدایی آن شاهد تغییراتی آنچنانی خواهیم بود.
پیشنهاد من آن است که به بخش معدن که همواره تحت لوای وزارت صنعت، معدن و تجارت مورد کمتوجهی قرار گرفته، توجه بیشتری شود؛ از این رو جایز است مجلس شورای اسلامی پیشنهاد یک وزارت معدن و زمینشناسی را بدهد که بدون شک به یکی از قویترین وزارتخانههای کشور تبدیل خواهد شد. تمام مطالعات علوم زمین، مطالعات نفت و گاز، مطالعات آب، مطالعات زلزلهشناسی و تمام علوم مرتبط به زمین در این وزارتخانه جمع شود و حتی این وزارتخانه مدیریت دانشکدههای زمینشناسی را نیز برعهده بگیرد. همچنین مطالعات نفت را نیز به همین وزارتخانه محول کرد و شرکت ملی نفت ایران مسئول خروجی محصول نفت باشد، زیرا مسائل زمینشناسی آن نیاز به نگاه تخصصی دارد.
در زمینه اکتشافات نیز نیاز به نگاهی کلان داریم. این موضوع که در کشور هر کس با انگیزه شخصی اکتشاف میکند و نتایج آن را نیز مربوط به خود میداند، چندان قابل دفاع نیست و نمیتواند به عنوان پشتوانه اکتشاف در کشور تلقی شود؛ نباید اجازه بدهیم این داستان غلط همچنان پیش برود. بخش خصوصی میتواند پیشگام در بخش اکتشافات باشد، وظیفه دولت مطالعه اولیه و سرمایهگذاری در این بخش است، پس از مطالعه به بخش خصوصی به عنوان مکتشف ثانویه، اجازه کار کردن روی معادن خوب را بدهند، چراکه همواره شاهد بودهایم معادن درجه سه و چهار را با کمترین امید و بیشترین ریسک به این بخش واگذار کردهاند. در نهایت آنکه، دولت باید بخشخصوصی را هم محرم بداند و معادن خوب را تنها به بخش دولتی و خصولتیها واگذار نکند. در این سالها در این رابطه شاهد گشادهدستی از سوی دولت نبودهایم، اما واقعیت آن است که این معادن متعلق به همه مردم ایران هستند.
منبع: ماهنامه تحلیلی کارخانه
ارسال نظر