به گزارش ایراسین، چرا کاراته ایران، با برخورداری از استعدادهای درخشان و پایگاهی گسترده در سطح کشور، نتایجی سینوسی و ناپایدار را تجربه میکند؟ چرا فرصتهای طلایی در میادین بینالمللی، اغلب به دلیل سوءمدیریت یا تصمیمگیریهای دقیقه نودی، از دست میروند؟
پاسخ، نه صرفاً فنی، بلکه عمیقاً ساختاری و حکمرانیمحور است.
نتایج سینوسی؛ محصول حکمرانی واکنشی نه راهبردی
نتایج پرنوسان تیمهای ملی کاراته ایران، بیش از آنکه ناشی از ضعف فنی ورزشکاران باشد، حاصل حکمرانی «واکنشی» است. در این مدل، نه چشمانداز بلندمدت وجود دارد، نه پایداری در سیاستگذاری. اردوها بسته به بحرانها شکل میگیرند، و انتخابیها گاه پس از معرفی نفرات اعزامی برگزار میشوند!
در مقابل، ژاپن بهعنوان یکی از پیشگامان ساختاری، تقویم راهبردی ۴ ساله دارد که بر مبنای دادههای عملکردی، تحلیلهای آماری و دورههای بازخورد طراحی میشود. طی دهه اخیر، ژاپن در بیش از ۸۰٪ مسابقات جهانی، در جمع سه تیم برتر بوده است؛ آماری که برای ما بیشتر رؤیاست تا واقعیت.
تقویم بیبرنامه؛ ناهماهنگ با جهان، دور از قلهها
فدراسیون جهانی کاراته (WKF) و شورای المپیک آسیا، سالانه برنامهای دقیق برای مسابقات، دورهها و اردوها منتشر میکنند. اما کاراته ایران، اغلب با تأخیر در ورود به اردوها، تعارض در تاریخ مسابقات داخلی با بینالمللی، و تصمیمگیریهای دقیقه نودی شناخته میشود.
ضعف در هماهنگی تقویم، نهتنها باعث اُفت آمادگی ملیپوشان میشود، بلکه فرصتهای کسب رنکینگ و سهمیه را نیز از بین میبرد.
کادر فنی بدون تنفس؛ خلاقیت قربانی ثبات ظاهری
یکی از عوامل مهم افت کاراته ایران، یکنواختی بیرویه در کادر فنی تیم ملی بزرگسالان مردان طی بیش از یک دهه است. در ساختار حرفهای، تزریق نیروهای جوان، بهروز و خلاق، جز جداییناپذیر فرآیند نوسازی است. اما در ایران، ثبات فنی گاه به رکود تبدیل شده است.
وزیر ورزش در یکی از اظهارنظرهای اخیر خود، نتایج سینوسی کاراته را به نقد کشید. این انتقاد، نشانهای از نیاز فوری به پوستاندازی در سطح تصمیمگیران فنی و ساختاری است.
تحلیل عملکرد یا توجیه نتایج؟ مسئله این است
در کشورهای موفق، پس از هر رویداد مهم، تیمی مستقل عملکرد تیم ملی را از نظر فنی، روانی، مدیریتی و لجستیکی تحلیل میکند. دادهها حرف اول را میزنند و هیچ اتفاقی بدون مستندات بررسی نمیشود.
در ایران اما، موفقیتها به مدیران نسبت داده میشود و ناکامیها به «بدشانسی» یا «روزی نبودن»! این نگاه، نهتنها مانع یادگیری سازمانی است، بلکه ریشه در فرهنگ بی پاسخگویی دارد.
چهار گام برای خروج از بنبست سنتی
اگر خانواده کاراته تصمیم به تغییر دارند، باید چهار مسیر زیر را جدی بگیرند:
الف) تدوین سند راهبردی واقعی:
نه روی کاغذ، بلکه با مشارکت نخبگان، مربیان، باشگاهداران و مدیران نسل نو؛ با افق چهارساله، تقویم دقیق، چرخه ارتقا شفاف.
ب) بازتعریف نظام انتخاب و ارزیابی مربیان:
سابقه، دیگر کافی نیست. نیاز به شاخصهای شایستهسالارانه، عملکردمحور و مبتنی بر داده داریم.
ج) توسعه دیپلماسی ورزشی و شبکههای بینالمللی:
حضور مؤثر در کمیتههای جهانی، تعامل با کشورهای موفق، و ورود به اکوسیستم آموزش بینالمللی WKF یک ضرورت است، نه امتیاز.
د) حکمرانی دادهمحور با سامانه ملی ارزیابی:
فدراسیون آینده باید یک «پلتفرم دیجیتال» برای رصد عملکرد ورزشکاران، مربیان و برنامهها داشته باشد. بدون داده، هیچ سیاستی قابل پیگیری نیست.
جمعبندی؛ سکون یا انقلاب؟ انتخابی تاریخی پیشروست
کاراته ایران امروز در دو راهی ایستاده است. انتخاب بین تکرار مسیر پرنوسان و پرهزینه گذشته، یا آغاز ساختاری جسورانه برای آیندهای پایدار.
انتخابات پیشرو، نه فقط انتخاب یک رئیس؛ بلکه آزمون عقلانیت و جسارت برای عبور از سبکمحوری، مدیریت فردمحور، و نگاه سنتی است.
کاراته ایران برای عبور از تکرار، به تصمیمی جسورانه نیاز دارد؛ تصمیمی میان سکون یا انقلاب.
یادداشت: سعید انالی
ارسال نظر