پایگاه خبری تحلیلی ایراسین- محمدرضا اخضریان کاشانی: چند روزی است که اخبار ناگوار افشای اختلاس فولاد مبارکه نقل محافل رسانه ای و تیرهای کمان طعن و کنایه مردم شده است.
این نخستین باری هم نیست که چنین اخباری منتشر و جامعه را درگیر خود ساخته و سرمایه اجتماعی نظام را به یکباره چند واحد دچار سقوط می کند.
آنچه در این کوتاه نوشت محل تامل است نه درد سوزناک اختلاس است نه ضعف ساختار عدالت و نه طعن و کنایه جامعه. آنچه لازم به تذکر است نبود هرگونه عقلانیت در بازنمایی رسانهای چنین رخدادهایی است که بدون سادهترین پیوست رسانهای به یکباره همه حتی خود نظام را هم غافلگیر میکند.
همه دیدهایم و میدانیم که ارقام نجومی ذکر شده برای اختلاسها کمترین نسبتی با دزدی یا خروج اموال از آن سازمان متهم نداشته و پس از اندکی رسیدگی قضایی اصل و فرع چنین ارقامی تکذیب و اموال آن سازمان محفوظ اعلام میشود.
واقعیت این است که تلاش و رقابت نهادهای نظارتی در افشای جرایم برجسته به جای جلوگیری از آنها در مراحل ابتدایی و لذت اعلام آن به عنوان یک دستاورد چند ساله که افشاگرانش آن را مستحق تقدیر و سپاس هم میپندارند و متاسفانه دستیابی به چنین سپاس و توجهی بزرگترین محرک این چرخه باطل افشاگری سرمایهسوزی اجتماعی بوده است.
شوربختانه این فرایند نظارت غافلگیرانه در مرحله اطلاع رسانی نیز غافلگیرانه وارد شده و ارکان اطلاع رسانی نظام را دچار اختلال جدی میکند.
به واقع اگر بنا باشد متهمان برجسته تشویش اذهان عمومی و تخریب سرمایه اجتماعی نظام را فهرست کنیم میتوان نام افشاگران رسمی عدالت و نظارت که عموما نهادهای خود نظام هستند را در جایگاه بالای این سیاهه قرار داد.
این فرایند خودتخریبی درون سیستمی که در اثر بی مبالاتی رسانهای عارض شده ودر ذهنیت جامعه به عنوان فساد سیستمی شناسایی میشود تاکنون بارها اذهان جامعه را مشوش کرده و نظام را به فساد و دستگاه عدالت را با وجود کشف فساد، به ناکارآمدی متهم و مدیران کشور را به فرصت طلبی و فساد و تباهی مشهور کرده است.
به نظر میرسد پس از گذشت بیش از چهل سال تجربه رسانهای، نیاز به بازنگری شاخصههای اطلاع رسانی عرصه عدالت و اعمال عقلانیت و توجه به اصل سرمایه اجتماعی نظام در پیوستهای آن به روشنی دیده میشود.
ارسال نظر