به گزارش خبرنگار ایراسین، دنیا به اندازه تمام آدمهایش قصه دارد اما کم هستند آنهایی که همتِ خواندن و نوشتن پیدا میکنند و همین است که روایت ما آدمها کمتر به خطهای روی کاغذ تبدیل میشود. شاید نقطه شروع این نوشتن از کودکی آغاز میشود و میدانیم که نویسندگان بزرگ، کودکی بزرگی داشتهاند؛ آنهایی که بیشتر قصه شنیدهاند یا کتاب خواندهاند.
هرچه پیش میرویم و غرق در دنیای مجازیشده امروزی میشویم، رنگ و روی کتابها کمتر میشود و همین حساسیتها، ارزش پرداختن به نسل کودک و نوجوان و ترویج کتابخوانی برای آنها را بیشتر پیش چشممان میآورد.
اینجا نخستین رویداد توسعه فرهنگ کتابخوانی به همت شرکت فولاد مبارکه است که در برپایی دو روزه خود در سالن نگین سپاهان شهر اصفهان تلاش کرده از هر دری برای گستراندن صفحات کتاب بر زندگی خانواده فولادمبارکه وارد شود. اینجا پر از قصه، آوا، فعالیت و روایت است. آدمهای بزرگشده کتاب دورهم جمع شدهاند تا به کودکان لذت همنشینی با کتابها را بیاموزند و به خانوادهها فرصت پرداختن به این دوستِ خوب را یادآور شوند.
یک غرفه با روایت کمیک ایلیا به جنگ ابرقهرمانان پوشالی غرب رفته تا جهان آرمانیِ تمدنساز کودک ایرانیِ مسلمان را بسازد، غرفهای مکتبخانه به پا کرده تا از دل داستانهای کهن برای کودکان آموختهای آورَد و غرفههای دیگر که با بازی و قصهخوانی بچهها را از رخوتِ گوشی به دست بودن دور نگه میدارد.
جشنواره کتاب، شور و هیجان مراسم را با حضور کودکان و به اشتیاق دیدن ململ، عروسک محبوب بچهها دوچندان کرده است.
همه تلاش غرفهداران، سخنرانان و راهنمایان این رویداد اتصال نسل جدید با نسلهایی است که پشتِ او هستند… برای روایت قصهها و خواندن کتابها!
شاید فکر کنیم اصلاً فولاد را چه به کتاب و کتابخوانی آنهم از دسته فعالیتهای ترویجی و استعدادیابی؟ پاسخ اگرچه ساده است اما پرداختن به آن دیدگاهی توسعهمحور به آینده فرزندان این سرزمین دارد. این آغاز مسیری است که یک صنعت بزرگ به پا کرده تا ثابت کند از دلِ سختِ فولاد هم میتوان مهارتهای نرم را ترویج و ارزش فرهنگی تازهای خلق کرد. فولادمبارکه یک خانواده است و خانواده را ارج مینهد. خانوادهای که باید کتاب به دست شدن را یاد بگیرد.
به قول حامد عسکری که از تهران مهمان این رویداد بود و سالهاست قلم به دست و شاعری شناخته شده است "نوشتن روزانه حتی درباره مسائل شخصی یا احساسات میتواند به مادران و پدران در ایفای نقش والدگری کمک کند، اینکه مادر خوبتری باشند."
این را مقدمه صحبتهای حامد عسکری، بدانید که حرفهایش در آخرین برنامه رویداد دو روزه توسعه فرهنگ کتابخوانی فولادمبارکه بود. او در ادامه با حرفهایش به پدرها و مادرها یاد داد چگونه فرزندان خود را کتابخوان بار بیاورند و خودشان چگونه بنویسند «اولین شرط نوشتن نترسیدن از آن است و اگر در این گام مشکل دارید با نوشتن از ناخودآگاه و از آنچه در روز برایتان اتفاق میافتد شروع کنید. آدمها با روایت تصاویر کوچکی که در طول روز برایشان اتفاق میافتد، میتوانند به پیوستگی و آمیختگی بیشتری در نوشتن برسند و به بانک کلمات وسیعتری دست پیدا کنند. مطمئن باشید اگر با قدمهای کوچک شروع به نوشتن کنید رشد اتفاق میافتد و آثارتان به کمال میرسد مانند اولین قدم زدنهای کودک که مقدمه رشد و حرکت اوست.»
او که زاده بم بوده و سر برآوردن از ویرانی زلزله عظیم این شهر را منشأ رشد خود میداند، درباره آثارش اینگونه گفت: «تلاش میکنم در کتابهایم به مخاطب بگویم آرامتر کتاب زندگیات را ورق بزن چون مهمترین اثر نوشتن تجربه زیسته است. سعی کنید این نگاه عمیق را از کودکی به فرزندان خود منتقل کنید. اگر حوصله کافی ندارید هم قصه گفتن برای فرزندتان را ترک نکنید حتی یک دقیقه برای این موضوع زمان بگذارید. هیچگاه نگویید قصهای ندارم… فقط شروع کنید و هر جا کلمه کم آوردید، قصه را نیمهکاره بگذارید و از کودک بخواهید خودش ادامه داستان را بیاورد چون نسل امروز نسل حیرتآوری است که توانایی بالایی در درک مطالب دارد و اگر درست هدایت شود میتواند در بزرگسالی تأثیر ویژهای بگذارد. ترسی از خرید کتاب برای فرزندتان نداشته باشید چون هرچه در کودکی خرج فربه شدن ذهن و اندیشه او کنید، نیاز نیست در بزرگسالی برای آسیبهای احتمالی اجتماعی که گریبانش را میگیرد هزینه کنید.»
خیال این رویداد راحت است چون هرکس که پای بر آن گذاشت، هم انتخاب کتاب خوب را آموخت هم چگونه سرگرم شدن کودکان با قصهها را هم تربیت نسل کتابخوان را اما اگر فرض کنیم هیچکدام از این اهداف هم محقق نمیشود، به آن کودکی فکر کنید که آمد و در دنیای قصهها و کتابها غوطهور شد و از اولین صبح بعد از این رویداد تصمیم گرفت قصه خود را برای دیگران بنویسد.
به کودکی فکر کنید که برای تحقق «خلق آیندهای بهتر» آرمانی بزرگ در سر دارد و مسیر رسیدن به آن را از لابلای ورقهای کتاب میبیند. قصه این کودک خواندن دارد به ویژه آنکه قصهگردانش از جنس فولاد باشد!
ارسال نظر