به گزارش ایراسین، همواره نرخ بیکاری یکی از دغدغههای اصلی دولتها در سنوات گذشته و حال حاضر بوده است و طرحها، برنامهها و تسهیلات مختلفی هم در این زمینه مطرح شده است، اما مشاور وزیر کار در این زمینه معتقد است اصولا درنظر گرفتن اعداد و ارقام تنها بیانگر واقعیت نیست بلکه فقط صحبت کردن درباره آرزوها و آرمانیهایی است که در این زمینه داریم.
از این رو ایراسین گفتوگویی با دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، مشاور وزیر کار در این زمینه داشته تا از وی درباره واقعیت نرخ بیکاری و عوامل موثر در آن بپرسد.
- نرخ واقعی بیکاری در کشور چقدر است؟
ببینید اگر از بنده عدد و رقم میخواهید باید بگویم همان نرخی که سازمان آمار اعلام کرده است یعنی ده و هشت دهم درصد نرخ بیکاری کشورمان است. اما اجازه بدهید بگویم اعداد و ارقام در واقع رفتن به حاشیه است. بهتر است به جای اینکه بیشتر به ارقام و اعداد توجه داشته باشیم بیاییم به ریشهها و مشکلات موجود فکر کنیم.
- به نظر شما ریشه بیکاری چیست؟
عدم توجه به تولید و افزایش واردات کالا، اجازه دهید برای شما مثالی بزنم براساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای مسئول از ابتدای سال ۱۳۸۳ تا ابتدای دهه ۹۰ میزان واردات کشور شش برابر شده است. خوب حالا اگر این عدد را درنظر داشته باشیم باید از خودمان بپرسیم با این افزایش قابل توجه واردات آیا واقعا تولید داخلی رونق گرفته که از آن انتظار داشته باشیم شغلی ایجاد کرده باشد؟
- برخی معتقدند افزایش نرخ بیکاری در شرایط فعلی مربوط به ورود دهه شصتیها به بازار کار است؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
خیر هیچ ارتباطی به ورود این گروه به بازار کار ندارد. واقعیت این است که این نسل خودشان قربانی سیاستها و بیتوجهی به تولید داخلی بودهاند و همانطور که قبلااشاره کردم روند افزایش واردات عاملی بوده در این زمینه نه اینکه بگوییم گروهی از متولدین دورهای خاص باعث افزایش نرخ بیکاری شدهاند.
- برخی از کارشناسان به نحوه آمارگیری و اعلام نرخ بیکاری انتقاد دارند، اصولا این آمارها چطور تهیه میشود؟
با توجه به اصول آمارگیری اعلام این ارقام برمبنای نمونهگیریهایی در بخشهای مختلف صورت میگیرد و رقم اعلام شده دقیقا مربوط به مراکز نمونهگیری خواهد داشت. از این رو براساس بلوکبندیهای انجام شده در مناطق مسکونی نمونهگیریهای مورد نظر انجام شده و در نهایت ارقام به دست آمده در کلان کشور مورد نظر قرار خواهد گرفت و درصدی اعلام خواهد شد. به همین دلیل است که بعضا تفاوتهایی با واقعیت دیده میشود.
- شما به بلوکهای مناطق مسکونی اشاره کردید، به این ترتیب اصولا حاشیه شهرها به عنوان بلوکهای رسمی مسکونی شناخته نمیشود، همین نکته باعث ایجاد اختلاف در آمارها نمیکند؟
به نکته خوبی اشاره کردید، دقیقا همینطور است، براساس اصول حاشیه شهرها در بلوکهای نمونهگیری قرار ندارند و جالب اینجاست که اتفاقا حجم بالایی از بیکاری در این مناطق وجود دارد. این اتفاق درباره روستاهای دورافتاده نیز تکرار میشود. به همین دلیل بعضا میبینیم آمارهای اعلام شده نسبت به واقعیت اجتماع تفاوت دارد. من تاکید میکنم برای اعلام نرخ بیکاری باید به متغیرهای متفاوتی توجه داشته باشیم. اجازه دهید به این نکته اشاره کنم که حتی در فصول مختلف نرخ بیکاری متفاوت میشود برای اینکه آب و هوا در برخی مناطق روی ایجاد فرصتهای شغلی نیز اثرگذاری داشته و میتواند شاخصها را دستخوش تغییرات معناداری کند. البته بارها و بارها گفتهام که بیایید از اعلام اعداد و ارقام فاصله بگیریم و به دنبال ریشههای اصلی باشیم.
- بازگردیم به وادات که آن را یکی از اصلیترین دلایل بیکاری میدانید؛ این نکته واقعا چه تاثیری در کاهش نرخ بیکاری دارد؟
کاملا طبیعی است وقتی نیاز داخلی توسط واردات تامین شده باشد، به این معنی که واحد تولیدی داخل ایجاد نشده که نیاز بازار تامین شود، پس کارآفرینی هم نداشتیم. اینجاست که میزان واردات ارتباط مستقیمی با میزان مشاغل ایجاد شده داخلی دارد.
- اجازه دهید شفاف بپرسم، آیا واقعا دولت مسئول ایجاد اشتغال است؟
هیچکجای دنیا اینطور نیست که بگوییم دولت باید شغل ایجاد کند، بلکه دولت مسئول ایجاد زمینههای اشتغالزایی است. مگر نه اینکه میگوییم باید خصوصیسازی صورت بگیرد و بدنه دولت کوچک شود. پس مشخصا اعلام میکنیم اصولا قرار نیست دولت با استخدام فرصت شغلیایجاد کند یا اینکه خود شخصا وارد بنگاهداری بشود. پس کاملا مشخص استکه باید بخش خصوصی و سرمایهگذاران و کارآفرینان این فرصتهای شغلی را ایجاد کند و دولت فقط حکم تسهیلکننده و ناظر را باید داشته باشد.
- اگر این تعریف که شما از جایگاه دولت دارید، پس چطور برنامههای تدوین شده کمتر منجر به اشتغالزایی شدهاند؟
اینهم نکتهای است که باید توجه دقیقی به آن داشته باشیم. ببینید باز تکرار میکنیم، وقتی تولید نداشته باشیم قطعا شغلیهم نداریم. پس اگر بخواهم مشخص به شما بگویم باید تاکید کنم بسیاری از سیاستها و شرایط مانع از تولید است. به عنوان مثال نرخ سود بانکی، قوانین گمرکی، نبود سیستم مالی دقیق که بتواند نقدینگی را به تولید منتهی کند همه و همه این موارد نکاتی هستند که به اشتغال منجر نمیشوند و متاسفانه اکنون ایران گرفتار این شرایط است. برخی از این سیاستها باعث شده تا سرمایهها بهجای تولید به سمت سوداگری رفته باشند که نتیجه هم جز بیکاری نیست. اجازه دهید برای شما مثالی بزنم که دقیق ببینید شرایط ضد تولید یعنی چه؟ آمارهای رسمی بیان میکنند ۹۰۰ میلیارد تومان یعنی چیزی حدود دوبرابر بودجه عمومی کشور حجم سپردههای غیردیداری بانک مرکزی است. به این معنی که تمام این سرمایه به سمت سوداگری رفته و هیچ خبری از تولید با این سرمایه هنگفت نیست. حالا شما چطور انتظار دارید شغل ایجاد شده باشد.
- راهکارچیست؟
اگر بخواهیم شفاف، دقیق و بدون حاشیه صحبت کنیم تنها راه کاهش نرخ بیکاری رونق تولید است. به همین دلیل بهترین سیاست از سوی مسئولان این است که توجه ویژهای به کارآفرینان داشته باشند و با استفاده از ابزارهای قانونی تسهیلات قابل توجهی برای آنها درنظر داشته باشند نه اینکه سیاستهای مقطعی و غیراصولی را به آنها تحمیل کنند. اینگونه است که میتوانیم امیدوارباشیم نرخ بیکاری کاهش یابد نه اینکه صرفا در میان آرمانها و آرزوهای خودمان صرفا به اعلام عدد و رقم بسنده کنیم.
ارسال نظر